سیره امام کاظم ع

« توطئه خلیفه »

هارون الرشید برای عوام‌فریبی، در برابر ضریح پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بهانه آورد که قصد دارد امام کاظم (علیه‌السلام) را زندانی کند. او مدعی شد که امام عامل تفرقه و خونریزی است، درحالی‌که از نورانیت و نفوذ معنوی ایشان وحشت داشت.

بیشتر بخوانید...

«عالمترین مردم»

امام کاظم (علیه‌السلام) نشانه‌های امام حقیقی را بیان فرمودند: معرفی از سوی امام پیشین، پاسخ به هر سؤال، آغاز سخن بدون پرسش، آگاهی از آینده، و تکلم به تمام زبان‌ها، حتی زبان پرندگان. امام تأکید کردند که علم و فضیلت امام باید بر همگان آشکار باشد.

بیشتر بخوانید...

« ارتباطی دوسویه»

محمد بن علی نیشابوری اموال را به مدینه برد تا به امام حقیقی پس از امام صادق (علیه‌السلام) تحویل دهد. در میان این اموال، یک درهم و پارچه‌ای که شطیطه نیشابوری بافته بود، نیز قرار داشت. او به دلیل خلوص نیت، سهم اندکش را با ایمان کامل تقدیم کرده بود.

بیشتر بخوانید...

«زود قضاوت نکنیم!»

شقیق بلخی از شنیدن این سخن که دقیقا پاسخ به اندیشه درونی او بود، شگفت‌زده شد. او دریافت که این جوان دارای بصیرتی خاص است و بی‌جهت درباره‌اش قضاوت کرده است. پس با شرمندگی نزد او نشست و از او پوزش خواست.

بیشتر بخوانید...

«میراث دار علوم »

هارون الرشید برای نمایش قدرت به حج آمده بود، اما در حین طواف، یکی از محافظان او را کنار زد. مردی از جمعیت آیه‌ای از قرآن را با صدای بلند تلاوت کرد که برابری همه انسان‌ها در برابر خدا را نشان می‌داد. هارون با این تذکر به خود آمد.

بیشتر بخوانید...

«کار و کوشش»

اسلام مردم را به کار و تلاش دعوت کرده و آن را از اصول زندگی می‌داند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند که نُه جزء عبادت در تلاش برای روزی حلال است. امام کاظم (علیه‌السلام) نیز تاکید کردند که خداوند بنده بی‌کار را دوست ندارد. اهل بیت (علیهم‌السلام) خود نیز اسوه تلاش و کار بودند.

بیشتر بخوانید...

« آوای مسیح »

« آوای مسیح » “بریهه” بزرگ مسیحیان بود که هفتاد سال پيشوايی آنان را بر عهده داشت. هر آنچه از مسیح (علیه السلام) اعم از آیات، صفات، دلایل و نشانه‌ها رسيده بود، به خوبی می‌دانست و به این ویژگی‌ها در

بیشتر بخوانید...

«امام، مراقب شیعیان…»

علی بن یقطین، از یاران امام کاظم (علیه‌السلام)، در دربار هارون بود اما مخفیانه به امام خمس و هدایایی می‌فرستاد. روزی هارون، خلعت‌هایی از جمله بالاپوشی خاص خلفا به او داد. علی آن را برای امام فرستاد، اما امام آن را بازگرداند و فرمود: «آن را نگه‌دار، بعدها برایت اهمیت خواهد داشت.»

بیشتر بخوانید...

«متهم کیست؟»

ابوحنیفه برای آزمایش علم امام کاظم (علیه‌السلام) پرسید: “آیا کسی که در کوچه غصبی راه برود، گناه کرده است؟” امام فرمود: “آیا زمین ملک خدا نیست؟ اگر خدا اجازه داده، گناهی نیست وگرنه، ستم کرده است!” ابوحنیفه شگفت‌زده از حکمت امام شد.

بیشتر بخوانید...

« احسان به دشمن »

مردی در مدینه با امام کاظم (علیه‌السلام) دشمنی شدیدی داشت و حکومت نیز از او حمایت می‌کرد. یاران امام اجازه خواستند که او را بکشند، اما امام آنان را منع کرد و فرمود: «من، خود، او را تنبیه خواهم کرد.» سپس با اخلاق نیک، دشمنی او را به دوستی تبدیل نمود.

بیشتر بخوانید...

” شادماني دل مؤمن “

مرد رِیّی با نامه‌ی امام کاظم (علیه‌السلام) نزد والی جدید رفت. والی پس از خواندن نامه، با احترام با او برخورد کرد و مالیات‌های سنگین را برداشت. مرد شادمان نزد امام بازگشت و گفت: «ای فرزند رسول خدا! برکات دعای شما بود که مشکل من حل شد.»

بیشتر بخوانید...

« … و دشمن شهادت می‌دهد »

سفیان بن نزار ادامه می‌دهد: مأمون گفت: سپس دیدیم که پدرم هارون به شدت به امام موسی کاظم (علیه‌السلام) احترام می‌گذارد، با او سخن می‌گوید، از او مشورت می‌خواهد و گاهی در میان جمعیت او را صدر مجلس می‌نشاند. این صحنه‌ها در ذهنم باقی ماند و مرا به تفکر درباره مقام و منزلت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) واداشت.

بیشتر بخوانید...

” این مسیح است که می خواند … “

امام کاظم (علیه‌السلام) در ۷ صفر ۱۲۸ هجری میان مکه و مدینه به دنیا آمدند. ایشان در دوران ظلم عباسیان، سال‌ها در حبس و شکنجه بودند. علم و فضائل اخلاقی امام، دانشمندان را تحت‌تأثیر قرار داد. به دلیل صبر و بردباری فوق‌العاده، «کاظم» لقب یافتند و در سخاوت بی‌نظیر بودند.

بیشتر بخوانید...