« سروش پاكبازی »
«اى مردم! رسول خدا فرمود: هر كس سلطان زورگویى را ببیند كه حرام خدا را حلال نموده، پیمان الهى را مىشكند و با سنت و قوانین رسول خدا از در مخالفت درآمده و در میان بندگان خدا، راه گناه و معصیت و ستم و دشمنى را در پیش مىگیرد، ولى با عمل یا سخن اظهار مخالفت نكند، بر خداوند است كه او را در محل و جایگاه آن سلطان ظالم (در جهنم) قرار دهد.»[1]
امام حسین بن علی (علیه السلام)
حقپرستى و عدالت خواهى و آزادمنشى، زهد و تقوى، شجاعت و صراحت و همه صفات انسانى كه در على و خاندانش بروز كرد، میوه درخت توحید و خداپرستى و تسلیم و توجه خالص به مبدأ بود. هرگاه دو كار برایشان پیش مى آمد، آن را اختیار مى كردند كه رضاى خدا در آن بیشتر باشد.
بزرگترین مظهر خلوص و پاكبازى و جلوه حقیقت و حقپرستى این خاندان، قیام حسین (علیه السلام) بر ضد یزید و حكومت بنىامیه بود كه یك قیام خالص الهى و نهضت دینى بود.
وقتى حسین (علیه السّلام) عازم هجرت از مدینه طیبه به مكه معظمه شد و هنگامى كه در مكه تصمیم به سفر عراق گرفت، اعیان و رجال اسلام در بیم افتاده و سخت نگران شدند. آنان بطور یقین میدانستند كه بر طبق اخبار پیغمبر (صلّى الله علیه و آله و سلّم) شهادت در انتظار حسین (علیه السّلام) است. همچنین با مشاهده اوضاع روز و استیلاى بنىامیه بر جهان اسلام و وحشتی كه از ظلم و ستمشان در دلها افتاده و خفقانى كه قلوب مسلمین را فراگرفته بود؛ از اینكه بتوان با حكومت ستمكار آنها به مبازره برخاست ناامید بودند. از سوی دیگر، با امتحاناتى كه مردم كوفه در عصر امیرالمؤمنین و امام مجتبى (علیهما السّلام) داده بودند، آینده به روشنی معلوم بود. لذا میدانستند كه حسین (علیه السلام) به سوى مرگ و شهادت سفر مىكند و احتمال اینكه جریان بطور دیگر خاتمه یابد، بسیار ضعیف است. در این رابطه، از ابن عباس نقل است كه مىگفت: “ما، شك نداشتیم كه حسین (علیه السّلام) در كربلا كشته مىشود.[2]
یا این جمله فرزدق كه به امام گفت: “دلهاى مردم با تو، ولى شمشیرهایشان با بنىامیه است[3].” وضع مردم را در آن روزگار كاملاً شرح مىدهد و هم موقعیت روحانى و ملّى حسین (علیه السّلام) را در قلوب معلوم مىسازد و هم ضعف روحى و فقدان شجاعت اخلاقى مردم را بیان مىكند.
پس خطا است اگر كسی عوامل سیاسى و منافع مادى و مصالح شخصى یا اختلافات قبیلهاى و خانوادگى را در اینجا به حساب آورد و تصور كند كه قیام حسین (علیه السّلام) مستند به آن گونه علل بوده است، زیرا حسین مرد خدا و بنده خاص خدا بود. هم اوست كه در وصیتنامه معروف به برادرش محمد بن حنفیه فرمود: “همانا من از براى تجاوز و طغیان و خوددارى از قبول حق و براى فساد و ستم بیرون نشدم، بلكه براى اصلاح امور امت جدم محمّد (صلّى الله علیه و آله و سلم)، مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و بر سیره و روش جدم پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و پدرم على بن ابیطالب (علیه السّلام) بروم [4].
بنابراین، حسین (علیه السّلام) در این قیام، نه حكومت و مقام ظاهرى و دنیوى مىخواست و نه گسترش مال و نفوذ و ثروت؛ حسین (علیه السلام) براى اطاعت خدا از بیعت یزید خوددارى كرد و براى اطاعت امر خدا از حرمین شریفین هجرت نمود و براى اطاعت خدا جهاد كرد. لذا براى برانگیخته شدن آن حضرت به این قیام، باعثى جز امر خدا و اداى تكلیف نبود.
« برگرفته از كتاب “پرتوی از عظمت امام حسین (علیه السلام)”، تالیف آیت الله صافی گلپایگانی » (با اندكی تصرف)
چرا پس از حدود 1300 سال هنوز باید برای حسین بن علی (علیهما السلام) گریست و عزاداری کرد؟ عاشورا و عصر امروز، عنوان مقالهایست در سایت رشد که حول این سوال به بحث میپردازد. برای خواندن این مقاله اینجا را کلیک کنید.
برچسب خورده:ترس مردم_جایگاهجهنم_حرام_حلال_سروش پاكبازی_سلطان ظالم_سید الشهدا امام حسین_علل قیام عاشور_عمل به وظیفه_قیام امام حسین ع
پاورقیها:
[1] مقتل خوارزمى، جلد 1، صفحه 234
[2] تاریخ طبرى، جلد 4، صفحه 290 – تذكرة الخواص، صفحه 251
[3] “قُلُوبُهُمْ مَعَكَ وَ سُیوفُهُمْ عَلَیكَ “، (مقتل خوارزمى، فصل 8، صفحه 160)
[4] بحار الانوار، جلد 44، صفحه 329 – نفس المهموم، فصل 9، صفحه 38 – سمو المعنى، صفحه 112