«احسان به میزان معرفت»
اعرابی نزد امام حسین (ع) از بدهی خود شکایت کرد. امام فرمود: سه پرسش میپرسم؛ اگر یکی را پاسخ دادی، یک سوم قرضت، اگر دو تا را پاسخ دادی، دو سوم، و اگر همه را پاسخ دادی، همه بدهیات را میدهم. اعرابی شگفتزده شد.
اعرابی نزد امام حسین (ع) از بدهی خود شکایت کرد. امام فرمود: سه پرسش میپرسم؛ اگر یکی را پاسخ دادی، یک سوم قرضت، اگر دو تا را پاسخ دادی، دو سوم، و اگر همه را پاسخ دادی، همه بدهیات را میدهم. اعرابی شگفتزده شد.
اعرابی، پیش از ورود به مدینه، از کریمترین مردمان پرسید و همه او را به امام حسین (ع) راهنمایی کردند. او امام را در حال نماز یافت و اشعاری در مدح بخشندگی امام و جایگاه والای خاندان ایشان خواند، ستایشگر نجاتبخشی اهلبیت (ع) از دوزخ بود.
امام حسین (ع) شخصیتی بود که تواضع و فروتنی را در کنار عزت و روحیه انقلابی جمع کرده بود. آنتوان بارا، اندیشمند مسیحی، این ویژگی را ستوده است. تکبر از جهل سرچشمه میگیرد، اما علم و معرفت، انسان را به فروتنی و محبوبیت در میان مردم میرساند.
امام حسین (ع) به معلم فرزندش، که سوره حمد را تعلیم داده بود، هزار دینار، هزار حله و جواهر بخشید. مردم از این بخشش شگفتزده شدند. امام فرمود: «آنچه من دادم کجا و آنچه او به فرزندم آموخت کجا؟» این سخن، ارزش والای تعلیم قرآن را نشان داد.
امام حسن (ع) و امام حسین (ع)، وارثان کمالات علمی، اخلاقی و روحی پیامبر (ص) بودند. پیامبر (ص) محبت ویژهای به آنان داشت؛ آنها را میبوسید، بر دوش میگذاشت، پسران خود میخواند و در خانه، مسجد و میان مردم به آنان لطف خاص نشان میداد.
همه ائمه شیعه با شهادت از دنیا رفتند و طبق قرآن، شهیدان زندهاند. امامان (ع) پس از شهادت نیز آگاهاند، کلام زائران را میشنوند و پاسخ میدهند. زیارت آنان هم پاداش الهی دارد و هم موجب رشد معنوی و تربیتی زائر میشود.
نافع بن ارزق، از سران خوارج و دشمن اهلبیت (ع)، در مسجدالحرام از ابن عباس درباره توصیف خدا پرسید. ابن عباس سکوت کرد. امام حسین (ع) که حاضر بود، رو به نافع کرد و فرمود: «ای نافع! پاسخت را من میدهم.» امام با علم و حکمت، پاسخ او را داد.
عصام بن مصطلق، با کینه از امام علی (ع)، به امام حسین (ع) ناسزا گفت. امام، با بردباری و مهربانی، آیات عفو و پناه بردن به خدا را خواند. رفتار کریمانه امام، عصام را شرمنده و دگرگون کرد. این برخورد، جلوهای از حلم و بزرگواری حسین (ع) بود.
پیامبر اکرم (ص) علاقه ویژهای به امام حسین (ع) داشت. روزی هنگام رفتن به میهمانی، حسین (ع) را در کوچه دید. با محبت او را دنبال کرد، گرفت و بوسید. سپس فرمود: «حسین از من است و من از حسینم. خدا دوست بدارد کسی را که حسین را دوست دارد.»
استاد از دانشآموزان خواست صفات خوب و بد بهترین رفیقشان را بنویسند، سپس گفت این صفات بازتاب شخصیت خودشان است. امام حسن (ع) نیز توصیه فرمود: **”پیش از دوستی، رفتار فرد را بسنج و پس از شناخت کامل، با او برادری کن.”** انتخاب همنشین، تأثیری عمیق بر شخصیت دارد.
معاویه تلاش میکرد تا با ایجاد پیوندهای خانوادگی، نفوذ اهلبیت (ع) را به نفع خود مصادره کند. او مروان را برای خواستگاری از دختر عبدالله بن جعفر به نفع یزید فرستاد و پیشنهاد پرداخت بدهیهای عبدالله را داد. اما عبدالله تصمیمگیری را به امام حسن (ع) واگذار کرد.
**مکارم اخلاق** شامل اعمال برجستهای است که فراتر از رفتارهای معمولی قرار دارد. نیکی در برابر نیکی طبیعی است، اما احسان به کسی که بدی کرده، نشاندهنده **کنترل نفس و والاترین مراتب اخلاقی** است. چنین رفتاری از عهده هر کسی برنمیآید و به تزکیه درونی نیاز دارد.
امام حسن (ع) از عابدترین و پارساترین انسانها بود. او پیاده و گاهی پابرهنه به حج میرفت. یاد مرگ و قیامت او را به گریه میانداخت و در نماز چنان خاشع بود که بدنش میلرزید. همواره بهشت را طلب میکرد و از دوزخ به خدا پناه میبرد.
زندگی اهل بیت (ع) **اسوهای جامع برای حیات طیبه** است. هرچند شناخت ما از ابعاد وجودی آنان محدود است، اما آنان مقتدای کامل بشریتاند. تفکر **تقسیم فضائل بین معصومین (ع)** نادرست است؛ زیرا هر امام، در همه ابعاد انسانی و الهی، الگوی کامل و جامع محسوب میشود.
امام حسن (ع) بازوی استوار پدرش بود و در نبردها شجاعانه میجنگید. در جمل، با ضربهای نفاق را سرکوب کرد و در صفین، چنان تاخت که علی (ع) نگران شد. حتی در صلح، با اقتدار معاویه را به مبارزه تهدید کرد.
مطرف از پدرش مغیره نقل میکند که در شام، معاویه را ستایش میکرد تا شبی که خشمگین بازگشت. وقتی دلیل را جویا شد، مغیره گفت: «امشب از نزد خبیثترین مردم آمدهام!» او به معاویه پیشنهاد عدل و مهربانی با بنیهاشم داد، اما واکنش معاویه او را شوکه کرد.
مروان، استاندار مدینه، هر هفته در خطبههای نماز جمعه به امام علی (ع) ناسزا میگفت. روزی نامهای سراسر دشنام برای امام حسن (ع) فرستاد. امام در پاسخ، او را به داوری خدا واگذاشت. در نهایت، امام حسن (ع) با دسیسه معاویه و یزید، توسط همسرش جعده مسموم شد.
امام حسن (ع) در بیماری پایانی به جناده فرمود: **برای آخرت آماده شو، زیرا مرگ تو را میطلبد.** بیش از روزی مقدر به دست نمیآوری. **در قیامت، حلالش بازخواست، حرامش عقاب و شبههناکش سرزنش دارد.** دنیا را مرداری ببین و تنها به قدر نیاز بردار.
امام حسن (ع) فرمود: **ای فرزند آدم! چه کسی مانند توست که بیواسطه با خدا سخن بگویی؟** دیگران گاهی در دسترس نیستند، اما خدا همیشه شنواست. **مساجد مکان مقدسی برای این ارتباطاند** و اهل مسجد، **زائران خداوندند که از میزبان خود هدیه دریافت میکنند.**
امام حسن (ع) به **”کریم اهلبیت”** شهرت داشت و در سخاوت و بخشندگی بینظیر بود. هرگز سائلی را رد نمیکرد و میفرمود: **”چون خود محتاج لطف خدا هستم، شرم دارم نیازمندی را بازگردانم.”** او **انفاق را نهتنها وظیفه، بلکه عادتی الهی میدانست.**