“بزرگ؛ اما فروتن”

بزرگ؛ اما فروتن

“بعد دیگر شخصیت حسین (علیه السلام) که مرا شیفته خود کرده، تواضع ایشان در کنار روح انقلابی است. این دو خصیصه [غالبا] نمی‌تواند در یک شخص جمع شود. تواضع از صفات و ویژگی‌های برگزیدگان خداست. او در عین احساس عزت و آزادگی و سرافرازی در برابر دشمنان، تواضع خاص خود را دارد.”

«آنتوان بارا، اندیشمند مسیحی صاحب کتاب “حسین در اندیشه مسیحیت[1].

غالبا افراد نادان به اندک چیزی از مال یا مقام، به دیگران به نظر حقارت نگاه می‎کنند و مایلند فکر و نظر خود را بر مردم تحمیل کنند. این گونه افراد در همان حالی که در میان اجتماع هستند، تنها و منفردند. در حقیقت تکبر بشر ناشی از جهل و نادانی و غفلت و خودپسندی است. تکبر میان فرد و جامعه فاصله می‎اندازد و او را نسبت به جامعه بدبین و مردمرا از او متنفر می‎سازد. اما در مقابل، هرچه علم و حکمت انسان و معرفت و خداشناسی او بیشتر شود، تواضع و فروتنی اوزیادتر می‎شود.

بزرگان و زمامداران جامعه به طور خاص باید بیشتر به تواضع و فروتنی خو بگیرند و از تکبر دورباشند. این یک نوع گردن کشی و فساد در زمین است که شخص زمامدار بر زیردستان خود به لباس ومرکب و مسکن برتری بگیرد و برای خود، دستگاه و تشریفاتی قرار دهد که باعث شود او را غیر ازمردم عادی بدانند.

امام حسین (علیه السلام) مصداق بارزی از انسان فروتن و متواضع بود. ایشان در نزد مردم بسیار محترم بود تا جایی که وقتیپیاده به حج می‎رفت، تمام رجال و شیوخ صحابه که همراه ایشان بودند، به احترامش ازمرکب خویش پیاده می‎شدند و پیاده می‎رفتند[2]. این احترام امام حسین (علیه السلام) در میان مردم، نه برای آن بود که ایشان کاخ مجلل داشت، یا مرکب های سواری او گران قیمت بود، یا خدمتکارانو سربازان پیشاپیش یا دنبال موکب او می‎رفتند، یا آنکه مسجد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را برای او خلوت می‎ نمودند و راهها را در موقع آمد و شد او بر مردم می ‎بستند، نه! برای هیچیک ازاینها نبود؛ بلکه این احترام مردم نسبت به آن حضرت از این جهت بود که ایشان با مردم زندگی می‎کرد و از مردم جدا نبود و در نهایت سادگی و تواضعزندگی می‌نمود.

آن حضرت 25 بار با پای پیاده به حج رفت[3]با مردم نشست و برخاست و آمد و شد داشت؛ بافقرا معاشرت می‎کرد؛ برای محتاجان، بینوایان، بیوهزنان و یتیمان، نان و غذا می‎برد؛ در نماز جماعت حاضر می‎شد؛ به عیادت بیماران می‎رفت؛ درتشییع جنازه‎ها شرکت می‎کرد و در مسجد جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با دوستان و اصحابش می‎نشست. امام حسین (علیه السلام) حتی دعوتفقرا را نیز می‎پذیرفت و خود نیز آنها را میهمان می‎نمود.

به عنوان نمونه، روزی امام حسین (علیه السلام)در راه به گروهی فقیر برخورد کرد که عباهای خود را پهن کردهبودند و نان خشک می‌خوردند. آنها امام (علیه السلام)را بر سر سفره‌ خود دعوت کردند. آن حضرت ازاسب خویش فرود آمد و فرمود: “خداوند متکبران را دوست ندارد[4] نزد آنها نشست و با آنان همراه شد. سپس فرمود: “من دعوت شما را پذیرفتم؛ شما نیز دعوت مرا قبول کنید.” آنگاه آنها را به خانه‌ خود برد و به خدمتکار خود فرمود: “هر چه برایمهمانان عزیز و مخصوص کنار گذاشته‌ای حاضر کن”، و از آنان پذیرایی کرد[5].

اینها تنها قطراتی کوچک از اقیانوس بیکران تواضع و فروتنی امام حسین (علیه السلام) بود. چه خوب است که ما نیز با پیروی از امام مهربانمان که قلب مان به عشق او می‌تپد، فروتنی را که به تعبیر قرآن کریم یکی از صفات بندگان خاص خداست[6]،در زندگی خود عملی نماییم.

(برگرفته از کتاب: “پرتوی از عظمت امام حسین (علیه السلام)”، اثر آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی‏ (با تلخیص و اضافات))

برچسب خورده:امام حسین_بزرگ؛ اما فروتن_تکبرتواضع و فروتنی_جهل_خداوند متکبران را دوست ندارد._سید الشهدا امام حسین_سیره امام حسین ع_غفلت


پاورقی ها:

[1] آنتوان بارا این جملات را در ضمن مصاحبه‌ای با روزنامه کیهان بیان داشته است، که در شماره 18723 این روزنامه مورخ 4/11/1385 چاپ شده است

[2] ارشاد شیخ مفید، صفحه 128- مناقب ابن شهر آشوب، جلد 3، صفحه 168

[3] کشف الغمه، جلد 2، صفحه 232

[4] انه لا یحب المستکبرین”، سوره نحل، آیه 23

[5] تفسیر صافی، جلد 3، صفحه 131- تفسیر عیاشی، جلد 2، صفحه 257

[6] و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هوناً …”، “بندگان خاص خداوند رحمن آنها هستند که با آرامش و بى تکبر بر زمین راه مى روند …”، (سوره فرقان، آیه 63)