« عزت به شرط ذلت! »
تعادل بین حالات درونی و حرکات بیرونی انسان، موضوعی است که سبب میشود آدمی بتواند ویژگیهای مثبت خود را در مقابل رویدادهای خوب و بد حفظ کند. این تعادل به معنی آن است که انسان، نه دچار خودبزرگ بینی و تکبر گردد و نه آنقدر خود را کوچک ببیند که عزت نفسش را از دست بدهد.
برقراری این تعادل از تواناییهای یک انسان آراسته به مکارم اخلاقی است. اما چگونه میتوان به این تعادل دست یافت؟ توجه به دعاها و نیایشهای منقول از اهل بیت (علیهم السلام) یکی از راههایی است که از طریق آن میتوانیم شیوه دستیابی به اصول و معیارهای اخلاقی و از جمله تعادل درونی را بیاموزیم.
از برجسته ترین مجموعه ادعیهای که در اختیار مسلمانان قرار دارد، صحیفه سجادیه است که شامل 54 دعا از امام سجاد (علیه السلام) است. آن حضرت در صحیفه سجادیه و در دعای مکارم الاخلاق، درمان تکبر و خود بزرگ بینی را ذلت باطنی و به معنای دیگر، تواضع بیان میکند. تواضع به معنای شکسته نفسی است تا مانع شود انسان خود را از دیگران برتر ببیند. در فرازی از این دعا آمده است:
«خدایا! بر محمد و آلش درود فرست و من را میان مردم هیچ درجهای بالا مبر؛ جز آن که مرا معادل آن، در نزد خودم پست گردانی[1].» “
از این فراز، میتوان این گونه برداشت کرد که مقام ظاهری و دنیایی یا به عبارت دیگر، عزّت ظاهری ممکن است انسان را دچار خودبزرگ بینی و تکبر نماید و تواضعی را که چه بسا او نسبت به مردم رعایت مینمود، از یادش برده و سبب شود که آدمی از این پس، مردم را با چشم حقارت و پستی بنگرد.
مطلبی که در ادامه میخوانیم، ماجرای افسر متدینی است که در هنگام مطالعه ی همین فراز از دعای مکارم الاخلاق، سؤالی برایش پیش آمده بود. این افسر به خدمت یکی از بزرگان رسید و سؤالش را این چنین مطرح کرد:
“بعد از نماز صبح در حال مطالعه ی دعای مکارم الاخلاق بودم که عبارتی در دعا توجه ام را جلب کرد. در این عبارت، کلمه ی درجه آمده بود که در شغل ما تعیین کننده ی جایگاه افراد به حساب میآید؛ چرا که افسران نظامی با گرفتن درجه، رفعت مقام پیدا میکردند. در ذهنم این سؤال ایجاد شد آیا درجات نظامی ما و این تعبیری که در دعا از درجه شده با هم ارتباطی دارد؟ “
آن عالم در جواب، بیان داشت که: “درجه در این قسمت از دعا عزّت ظاهری و احترامی است که مردم نسبت به شخص عالی مقام میگذارند. اما به عنوان یک مصداق ساده، مفهوم این عبارت امام سجاد (علیه السلام) را میتوان در کار شما این گونه بیان کرد:
مثلاً اگر درجهای که شما دارید سرهنگی است، افراد عادی که به اطاق شما میآیند، باید در مقابل آنها متواضعانه بایستید به آنان دست بدهید و آنها را دعوت به نشستن کنید، وقتی نشستند، شما هم بنشینید. اگر ارتقاء درجه گرفتید و سرتیپ شدید، باید خضوع شما در نفستان بیشتر گردد و آنها را بیشتر احترام نمایید. وقتی فردی به شما مراجعه میکند، از پشت میز برخیزید، به خارج میز بیایید، با او دست بدهید و پس از نشستن او، شما هم بنشینید.
اگر درجه ی بالاتر گرفتید و سرلشگر شدید، باید فروتنی شما زیادتر گردد. از روی صندلی خود برخیزید تا وسط اطاق بیایید و با او دست بدهید. وقتی که نشست، شما هم روی صندلی مقابل او بنشینید و پشت میز نروید.
خلاصه هر قدر درجه ی ظاهری شما بالاتر رفت، خودتان در نزد خودتان کوچکتر و در باطنتان پست تر باشید. در این صورت است که مقام بالاتر، شما را از مسیر فضیلت منحرف نکرده و از وظایف انسانی و کرامت خُلق باز نمیدارد.”
بنابر این عزت و محبوبیت ظاهری که بر اثر علل و رویداد هایی نصیب انسان میشود، از نعمتهای خداوند است. کسی که از این نعمت برخوردار میگردد، باید قدرشناس آن باشد و به وظیفه دینی و عقلی خود عمل نماید و توجه کند که این نعمت همانند دیگر نعمت های دنیا، موقت و زودگذر است. لذا از ابتدا باید به زوال آن بی اندیشد و از خداوند بخواهد که معادل این عزت ظاهری، او را پیش نفس خودش کوچک و ذلیل نماید.
بزرگترین ویژگی چنین عزتی که در کنارش احساس ذلت باشد، این است که مایه ی غرور نمیشود؛ چرا که انسان به خاطر دارد با یک تحول کوچک، ممکن است وضع دگرگون شود.
(برگرفته از کتاب “شرح و تفسیر دعای مکارم”، تألیف: “مرحوم جحة الإسلام محمد تفی فلسفی”)
برچسب خورده:امام علی بن الحسین السجاد_تعادل_تواضع_تواضع و فروتنی_تواناییحالات درونی_حرکات بیرونی_درجه ذلت باطنی_سرهنگی_صحیفه سجادیّه_عزت به شرط ذلت_عزت نفس_ نعمتهای دنیا_ویژگیهای مثبت
پاورقی:
[1] (صحیفه سجادیه، دعای بیستم، دعای مکارم الأخلاق)