« سجدهای بر خاک، پروازی تا منتهای افلاک … »
ابن ابی الحدید در وصف امام حسین (علیه السلام) این گونه میگوید: “سرور امتناع کنندگان، که به مردم جوانمردی را تعلیم داد و برگزیدن مرگ زیر سایه شمشیرها بر پستی را به آنان آموخت، ابی عبدالله، حسین بن علی بن ابیطالب است. به او و یارانش، امان و سلامت عرضه شد، اما او از ذلت روی گرداند و حذر نمود از اینکه در صورتیکه ابن زیاد او را نکشد، بر دامان او گرد پستی بنشیند؛ پس مرگ را بر آن برگزید … [1]
“تو ای روح آرام یافته! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم درآی، و در بهشتم وارد شو! [2]“
“… حال دیگر امام سید الشهدا (علیه السلام) کسی را ندارد. اصحاب که کشته شدهاند، و بنی هاشم نیز که به میدان رفتهاند و شربت شهادت نوشیدهاند.
باید به چند جا نگاه کنیم و باید چند توجه داشته باشیم:
یکی به امام حسین (علیه السلام) که کجاست و چه میکند؛
یکی به خیمهگاه که او به آنجا میرود و میآید (و خاندان او در آنجا قرار دارند).
و یکی به سمت میدان.
این نگاهها باید پی در پی باشد؛ چرا که حالا دیگر وقتی است که کار سخت شده است …
… اول به خود او نگاه کردم، دیدم: بر اسب نشسته است، لشکر دور او را احاطه کرده، نزدیکش آمدهاند.
یک نگاه دیگر کردم، او را بر اسب نمیبینم. از اسب فرود آمده. میدانی که چرا بهترین خاکها تربت اوست، زیرا که بر این خاک فردی، سجدهای نموده است که از ابتدای عالم تا انقراض آن چنین سجدهای نشده و نخواهد شد. سجدهای که بر آن خاکهای گرم نمود، با پیشانی نبود، بلکه بر طرف راست صورت بود. آن سجده چه هنگام بود؟ آن هنگام بود که راوی گفت: “چونکه آن جراحتها از ضرب تیر و شمشیر به حسین (علیه السلام) رسید، صالح بن وهب نیزهای بر پهلوی مبارک او زد، پس به ناگاه حسین از بالای اسب با گوشه راست صورت، بر زمین افتاد در حالیکه میفرمود: بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله …”
باز هم نگاه کردم، دیدم چشمم جایی را نمیبیند، هوا تیره و تار شده است …
آه ، وا حزناه …
هنوز دو نگاه باقی مانده است، اگر چه هوا تیره است، اما آن دو چیز نورانی هستند و در میان تاریکی دیده میشوند، یک نگاه به سمت آسمان است که چیزی از آسمان به سمت زمین میآید، و یک چیز از زمین به سمت آسمان بالا میرود.
نگاه کردم، نوری را دیدم، دیدم پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از آسمان میآید، گرد آلود، با حالی متغیر، عمامه از سر برداشته …
اما نگاه دوم، دیدم چیزی به طرف آسمان بالا رفت، اما زیاد از زمین دور نشد، بلکه به قدر یک نیزه بیشتر از زمین دور نشده است؛ چون نظر کردم، دیدم سری بر سر نیزه است، خوب که ملاحظه کردم، دیدم سر حسین (علیه السلام) است بر بالای نیزه …
إنا لله و إنا إلیه راجعون …
« برگرفته از کتاب “فوائد المشاهد” و کتاب “مواعظ”، تالیف مرحوم آیت الله شیخ جعفر شوشتری »
برچسب خورده:تربت_سجدهای بر خاک، پروازی تا منتهای افلاک_سید الشهدا امام حسین_شهادت امام حسین ع_عزت نفس_لحظات آخر زندگی امام حسین (ع)_ هیهات من الذلة_وقایعی از عاشورا
پاورقیها:
[1](شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 3، صفحه 249)
[2](سوره مبارکه فجر، آیات 30- 27)