چه لزومی دارد که انسان عاقل به دین الهی پایبند باشد؟
همة ما در طول عمر خود اخبار و اطلاعات مختلفی دریافت میکنیم که مسلماً میزان اهمیت این اطلاعات با هم یکسان نیستند. بعضی از اخباری که به ما میرسد، بسیار مهم، برخی مهم، بعضی نه چندان مهم و برخی بیاهمیت است. بعضی امور نیز هست که ما دربارة آنها آگاهی اولیه نداریم، ولی وقتی کسی از آن موضوع خبری به ما میدهد، آن وقت است که به اهمیت آن پی میبریم.
فرض کنید برای گردشگری به سفری رفتهایم. درحالیکه همه چیز عالی است و درحال دیدن و لذت بردن از مناظر طبیعی هستیم، ناگهان با تابلوی هشداردهندهای روبرهرو میشویم که روی آن نوشته شده است: «خطرِ مین!»
در این صورت مسلماً میایستیم و قدم از قدم برنمیداریم. در این جا ما نخست از این خطر آگاهی نداشتیم؛ ولی با تابلوی هشداردهنده از آن آگاه شدیم و چون حفظ جانمان برایمان مهم بود، آن را جدی گرفتیم و جلوتر نرفتیم.
برخی امور در زندگی ما چنین است؛ یعنی حقایق مهمی وجود دارد که از آنها مطلع نیستیم و برایمان مجهول است. یکی از این مجهولات، زندگی پس از مرگ است. ما بهطور طبیعی از آینده و از اینکه پس از رفتن از این دنیا، با چه اموری مواجه میشویم و چه اتفاقاتی برایمان رقم خواهد خورد، آگاه نیستیم و عقلمان هم در این زمینه نمیتواند به ما کمکی کند.
از سوی دیگر با این واقعیت مواجه هستیم که اشخاصی ادعا میکنند از جانب خداوند آمدهاند؛ خدایی که میدانیم خالق ما و از همه چیز آگاه است. این افراد ادعا میکنند که بعد از زندگی این دنیا، انسانها حیاتی جاودانه خواهند داشت و به ما هشدار میدهند که اعمال و رفتار ما در این دنیای گذرا آثار و پیامدهایی دارد که در سرنوشت ابدی ما مؤثر است.[i]
یک فرد عاقل نسبت به ادعای مطرحشده از سوی این افراد بیاعتنایی نمیکند؛ چراکه اگر این افراد از طریق معجزات و کارهای خارقالعاده، حقانیت ادعای خود را ثابت کرده باشند، بیتفاوتی نسبت به ادعای آنها میتواند نتایجی جبرانناپذیری در زندگی ابدی ما داشته باشد.
از سویی دیگر، واضح است آگاهترین فرد نسبت به هر چیز ساختهشدهای، سازندة آن است. خدوند خالق انسان که نسبت به همة آفرینش و کائنات، احاطه و علم کامل دارد، بندگانش را دوست دارد و خیرخواه آنان است[ii] و علاوه بر این، کارهایش همگی بر اساس حکمت و تدبیر است. این خداوند از طریق فرستادگانش اطلاعاتی را در اختیار بندگان قرار داده است. مسلّماً توجه کردن به این حقایق به نفع خود انسانهاست.
بنابراین عقل ما به ما میگوید که پیامهای فرستادگان الهی را جدی بگیریم. پیامبران میگویند آنچه که سرنوشت و زندگی ابدی ما را میسازد، اعمال و رفتار ما در این دنیاست. اگر عملکرد ما در دنیا طبق قوانین و دستورهای خداوند باشد، زندگی سعادتمندانهای پیش رو خواهیم داشت.
این قوانین و دستورها، اصطلاحاً «دین» نام دارد. پیامبران الهی مردم را از دین و شریعت موردِرضای خدا آگاه میکنند. بدیهی است که انسان عاقل -که به دنبال نفع و سعادت ابدی خود است و میخواهد خود را از خطرات و ضررها حفظ کند- به دستورهای دین توجه میکند و به آن پایبند است.
[i]. وَ ما هذِهِ الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الحَيَوانُ لَو كانوا يَعلَمونَ (عنکبوت(29): 64):
این زندگى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست و زندگى حقیقى همانا سراى آخرت است؛ اى کاش مىدانستند.
يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ (غافر (40): 39):
اى قوم من، این زندگى دنیا تنها کالایى [ناچیز] است و در حقیقت، آن آخرت است که سراى پایدار است.
وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ (قصص(28): 77):
و با آنچه خدایت داده است، سراى آخرت را بجوی.
[ii]. وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ (بقره (2):207):
خداوند نسبت به بندگان مهربان است.