«پیامبر همگان»
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم): “من به سوى مردم سپيد و سياه و سرخ (همگان) مبعوث شدهام…”[note]1- “إِنّي بعثْت إِلى الأسود و الأبيضِ و الأحمر” (روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج1، ص: 52)[/note] بلال حبشیِ سیاهپوست،
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم): “من به سوى مردم سپيد و سياه و سرخ (همگان) مبعوث شدهام…”[note]1- “إِنّي بعثْت إِلى الأسود و الأبيضِ و الأحمر” (روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج1، ص: 52)[/note] بلال حبشیِ سیاهپوست،
در روزگار بعثت تنها یک ششم مردم عربستان شهرنشین بودند و دیگران چادرنشین و بیابانگرد. کار گروهی از آنان کشتار بود و غارت و همدمشان شتر و شمشیر. یکی از شاعران جاهلیت[note]1- دوره بیش از اسلام را، دوره و عصر
“به يقين، خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه] پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت، تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد، قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.”[note]1-
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از هر فرصت و موقعیتی بهره جسته و از آن برای هدایت و ارشاد مردم استفاده می نمود. خصوصا بعد از مبعوث شدن به پیامبری که وظیفه ای سنگین از جانب
آغاز مبعث و رسالت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، به نوعی آغاز نزول کتاب آسمانی دین اسلام یعنی قرآن کریم نیز میباشد. قرآن دستورالعمل و نقشهی راهی است که بشریت با تمسک به آن و تعلیم
یکی از نکات روشن زندگی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، این است که آن حضرت درس ناخوانده و مکتب نادیده بود و نزد هیچ معلمی نیاموخته و با هیچ نوشته و دفتر و کتابی آشنایی نداشت.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جامعهای ظهور کرد که به بدترین امراض آدمیّت مبتلا بود؛ جامعهای که از جهت فکری به حدی تنزل کرده بودند که هر قبیلهای برای خود بتی داشت … آن حضرت
نگاهها به در ورودی مسجدالحرام بود. همه منتظر بودند ببینند چه کسی وارد میشود. بزرگ قریش در زمان جاهلیت [note]1- حجر الاسود یا سنگ سیاه، جزئی بسیار مقدساز مسجد الحرام میباشد که در کنار کعبه قرار گرفته است. از زمان
از آنجایی که تمامی ادیان آسمانی وجود نعمت عقل را در انسان به رسمیت میشناسند، همواره انسان را به عنوان موجودی عاقل مخاطب قرار داده و با او ارتباط برقرار میکنند. اهمیت این موضوع در اسلام به عنوان آخرین و
یکی از مهمترین راههای شناخت انبیاء، ارائه کاری فرا بشری توسط آنهاست که قرآن کریم از آن، با عنوان “بیّنه” و یا “آیت” تعبیر میکند و در بین مسلمین از آن به “معجزه” یاد میشود. چون نبوت پیامبران گذشته به
انسان بر خلاف سایر جانداران، هم می تواند خود را به جلو ببرد و هم می تواند به عقب برگردد، هم قادر است به سوی چپ منحرف شود و هم به سوی راست؛ هم می تواند تند برود و هم
امواج خروشان تاریخ، گاهی اخبار سرنوشتسازی از رویدادهای آینده به همراه خود میآورند. اما اگر این پیشگوییها با منبع وحی پیوند بخورد، اعتبار و نقشی تعیین کننده خواهد داشت. در این میان، مهم آن است که ما انسانها این امواج
يكي از راههاي شناسايي پيامبران اين است كه پيامبري كه نبوت وي با دلايل قطعي ثابت شده است، به نبوت پيامبر آينده تصريح كند و تصريح وي به حدي برسد كه همه گونه ترديد و شك را در هنگام تطبيق
پيشواى دهم، حضرت امام هادى (عليه السلام) مىفرمايد: « هنگامى كه محمد (صلى الله عليه و آله) ترك تجارت شام گفت و آنچه خدا از آن راه به وى بخشيده بود به مستمندان بخشيد، هر روز به كوه حرا میرفت
بدان دلیل که مردم در معلومات، اخلاق و آنچه بدان خو گرفته اند ، مختلف هستند، معجزات نیز مختلف و متنوع میباشند. از این رو ممکن است معجزه ای از نظر گروهی کاری خارق العاده جلوه کرده و از عنایات
بعد از فتح مکه در سال هشتم هجری، مکه جزء بلاد اسلامی قرار گرفت، ولی مشرکان همچنان در مکه بودند و به آیین خوشان عمل میکردند. حتی در موسم حج نیز هر دو گروه مسلمان و مشرک، مناسک را طبق
گرفتن عیدی در روزهای عید بین مردم امری مرسوم است و معمولا افراد در روزهای عید، هدایایی را به عنوان عیدی به هم تقدیم میكنند. یكی از بهترین عیدیها که خداوند به بندگان خود در روز عید سعید قربان داده،
قربانی، از شعارها و نشانه های دین خدا و پرستش او و از مناسك حج است. مفهوم قربانی، آن است كه برای خدا و به نام خدای متعال، حیوانی را به حرم محترم الهی هدیه و تقدیم می كنند. این
یکی از واجبات حج تمتع، قربانی کردن در منى و در روز عيد قربان است. ذبح قربانی به دست حجّاج مسلمان خاطرۀ جالب توجه و الهامبخش دو بنده یکتاپرست و با اخلاص خدا یعنی ابراهيم و اسماعيل (عليهما السلام) را
امیرالمؤمنین على (علیه السلام) چون نماز ظهر عید قربان را میخواند، بر فراز منبر میرفت و پس از ذکر الهی و حمد و سپاس پروردگار، درود بر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرستاد و میفرمود: ”