« عشق يعني حسين … »

« عشق يعني حسين»

. . . بنگر يقين حسين را ، كه حقيقت آن دوري قلب او از دنياست و اين صفت در او آشكار است . هنگامي كه از مدينه بيرون آمد و به زمين كربلا رسيد ، براي برادرش محمد حنفيه و ساير خاندانش از بني هاشم ، نامه اي نوشت با اين مفهوم : ” اين نوشته ايست از حسين بن علي به سوي برادرش محمد بن علي و كساني از بني هاشم كه نزد اويند ، اما بعد پس گويا دنيا هيچ نبوده و آخرت هميشه بوده است[1]  . آيا اين ، چيزي جز دل بريدن از دنيا و دل بستن به آخرت است ؟

لذا امام سجاد (عليه السلام) مي فرمايد كه هرچه كار بر حسين شديد تر مي شد ، رخساره اش مي درخشيد و اطمينانش بيشتر مي‌گشت ، تا اينكه بعضي از دشمنان به بعضي ديگر گفتند : ” حسين را ببينيد كه چگونه از مرگ باك ندارد.[2]

ببين دعا وتلاوت قرآن حسين را ، چنانكه براي آن ، شب عاشورا از دشمن مهلت گرفت و در آن شب به خاطر تلاوت و مناجات و عبادتش ، 30 نفر از لشگر دشمن هدايت يافتند و به جانب آن حضرت شتافتند و فيض شهادت بردند . از آن هنگام كه حسين مقابل دشمنان ايستاد تا وقتي كه سر مباركش را بر نيزه كردند ، پيوسته به تلاوت قرآن و ذكر خدا مشغول بود ، حتي در آن هنگام كه كامش از شدت تشنگي خشكيده بود . اين حسين است كه صبح عاشورا اينگونه با خدايش مناجات مي كند : “خدايا ، تو در هر غم و اندوهي پناهگاه من و در هر پيشامد ناگواري مايه اميد من هستي . هر حادثه تلخي پيش آيد ، تو سلاح و پناه مني . چه اندوه هاي كمر شكني بر من فرود آمده كه ( در آنها) دلها ناتوان و راه چاره مسدود مي شود و دوستان دوري مي جويند و دشمنان زبان به شماتت مي گشايند ، در چنين مواقعي شكايت به تو آوردم و تو اين غم ها را بر طرف ساختي[3] . . . ”

و نگاه كن صبر حسين را ، بر خاك گرم كربلا افتاده ، تمام اعضايش از صدمه تيره و نيزه و شمشير مجروح  و پاره پاره ، سرش شكافته ، پيشانيش شكسته ، سينه اش از تير سوراخ سوراخ ، تيري زير گلويش را خسته ، تير ديگر پهلويش را شكافته ، زبانش از خشكي به كام چسبيده ، جگرش از تشنگي تفتيده ، لبهايش از عطش خشك شده ، قلبش از براي اصحاب كشته شده اش و خانواده بدون كس و ياورش به درد آمده ، دستش از ضربت دشمن قطع گشته ، نيزه به پهلويش جاي گرفته ، سر و رويش از خون گلگون شده ، صداي استغاثه خانواده و كودكانش از يكطرف و شماتت و ملامت دشمنان از طرف ديگر و كشته هاي اصحابش هم از سوئي ديگر ، با وجود همه اينها آهي نكشيد و قطره اشكي از روي مذلت نريخت و همي مي گفت :‌ ” صبرا علي قضائك ، لا معبود سواك ، يا غياث المستغيثين ” ، “( اي پروردگار من ) ، بر قضاي تو شكيبايم ، معبودي جز تو نيست ، اي پناه پناه‌ جويان[4] . . .

اينست كه در زيارت امام حسين ( عليه السلام) مي خوانيم : ” به راستي كه فرشتگان آسمان از شكيبائي تو به شگفت آمدند [5] .

سلام بر حسين مظلوم ، سلام بر حسين شهيد . . .

« برگرفته از كتاب ” خصائص الحسينيه” ، تأليف مرحوم آيت الله شيخ جعفر شوشتري (ره) »

برچسب خورده:بندگی_توکل بر خدا_رضا به قضای الهی_سید الشهدا امام حسین_شهادت امام حسین ع_صبر هنگام بلا_عشق يعني حسين_مناجات امام حسین (ع) با خدا_ نترسیدن از مرگ_همیشه یاد خدا بودن


پاورقي ها :

[1] كامل الزيارات ، باب 24 ، حديث 16

[2] ارشاد شيخ مفيد ، جلد 2 ، صفحه 96

[3] معاني الأخبار ، صفحه 288

[4]ينابيع المودة ، جلد 3 ، صفحه 82

[5] بحار الأنوار ، جلد 98 ، صفحه 322