باسمه تعالی
جبر بن نوف نقل میکند که “به ابوسعید خدری گفتم: “به خدا سالی نمیآید جز آنکه از سال قبل بدتر است، و امیری نمیآید مگر بدتر از پیشینیان.” ابو سعید گفت: “آنچه را که میگویی از رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده بودم، اما این را [نیز] از ایشان شنیدم که فرمودند: “شما پیوسته در این حالت به سر خواهید برد تا آنکه شخص در میان فتنه و ستم به دنیا میآید در حالی که چیزی جز آن (فتنه و ستم) را نمیشناسد، و جور زمین را فراگیرد… سپس خداوند عزوجل مردی از من و عترتم را میفرستد که زمین را از عدالت آکنده میسازد همانگونه که کسانی که قبل از او بودند از ستم آکندند؛ [در آن هنگام] زمین پارههای جگرش را برای او بیرون میریزد، و او ثروت را مشتمشت [به مردم] میدهد و آن را نشمارد، و این زمانی خواهد بود که اسلام مستقر شود[1].”
“مهدی چنان حقوق را بر میگرداند که اگر زیر دندان کسی چیزی باشد، آنرا میکند و باز میگرداند[2]“یعنی حقوق غصب شده مردم را از غاصبان باز پس میگیرد، حتی اگر در زیر دندان غاصب مخفی شده باشد).
از برید عجلی روایت شده که “به امام باقر (علیه السلام) گفتند: “اصحاب ما در کوفه بسیارند و اگر به آنان فرمانی دهید،اطاعت و تبعیت میکنند.” امام (علیه السلام) فرمودند: “آیا [در میان آنان چنین سخاوتی هست که] کسی از آنان به سراغ کیسه (اموال) برادرش برود و به اندازه نیازش برگیرد؟” عرض کرد: “نه.” حضرت فرمودند: “پس آنان نسبت به خونهایشان بخل بیشتری دارند (وقتی از بذل مال دریغ میکنند، در بذل جان بخیلترند).” سپس فرمود: “…وقتی قائم (علیه السلام) قیام کند، دوستی و رفاقت [واقعی] حاصل شود. پس مردی به سراغ کیسه (مال) برادرش رفته و نیازش را برمیگيرد و او هم منع نمیکند[3]“”
این احادیث حالت مردم دنیا در زمان ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را وصف میکند؛ حالتی که به هنگام استقرار کامل حکومت ایشان، در تمام عالم فراگیر خواهد شد. طبیعی است چنین دنیایی از پول و مادیات مستغنی شود و نیازهای همگان به آسانی برآورده شود. و شاید این شرایط، توصیف سخنی باشد که مردم میگویند: “همه چیز صلواتی میشود”، یعنی مردم بدون اجرت و برای خدا کار میکنند و نیازهایشان را بدون صرف هزینه و با درود فرستادن بر پیامبر و خاندان ایشان (علیهم السلام) برآورده میسازند.
(برگرفته از “فرهنگ موضوعی احادیث امام مهدی (عج)”، اثر “حجۀ الاسلام و المسلمین علی کورانی” (با تغییرات جزئی))
پاورقیها:
[1] امالی طوسی، صفحه 512
[2] الفتن، جلد 1، صفحه 355
[3] الاختصاص، صفحه 24