اربعین امام حسین (علیه السلام) از راه میرسد و سببی میشود تا بسیاری از مردم متحیرانه، نگاه تعجب به این حماسه بدوزند. براستی چرا حماسه امام حسین (علیه السلام) از پس سالیان متمادی هم چنان پرفروغ و گیرا، تکرار شده و گرامی داشته میشود؟ به راستی راز جاودانگی او و این تقدس در چیست؟
عدهای حسین (علیه السلام) را آزادهای میپندارند که بندگی حکومت ستم پیشه را نپذیرفت و از آزادگی خویش دفاع نمود و مردم را به سوی آزادی خواهی فراخواند. اگر چه این مطلب صحیح است، ولی جزء سادهای از همه ماجرا است؛ زیرا آزادگان فراوان هستند و بسیاری از مردم در طول تاریخ، آزاده زندگی کردند و آزاده درگذشتند. اما چرا آنها مانند ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) تقدیس و تقدیر نمیشوند؟
عدهای دیگر رمز جاودانگی حماسه کربلا را در فاجعه آمیز بودن آن میدانند و فکر میکنند که هیچ واقعهای بدتر، دردناک تر و غم انگیز تر از آن در طول تاریخ رخ نداده است؛ تا جایی که با چنین عبارتی به ایشان خطاب میشود که: “ای ابا عبد الله، هیچ روزی چون روز تو وجود ندارد.[1] آری، روز امام حسین (علیه السلام) بزرگ ترین روز میباشد؛ چرا که دلها را سوزاند و اشکها را جاری ساخت؛ اما این نیز به تنهایی، راز عظمت و جاودانگی آن نیست؛ چرا که مصیبتها و فاجعهها در طول تاریخ بسیارند. به عنوان نمونه در تاریخ اسلام، افراد زیادی چون حسین شهید فخ و زید بن علی بوده اند که خود و خانواده هایشان به طرز فجیعی کشته شده اند؛ اما با این حال میبینیم که بسیاری از مردم به آنها اهمیت نمیدهند و یا در مورد آنها مطلب زیادی نمیدانند.
عدهای دیگر امام حسین (علیه السلام) را به عنوان شخصی مینگرند که برای برپایی حکومت الهی و به خاطر اقامه عدل و داد و زنده ساختن دین و ترویج روح ارزشهای قرآنی در امت مبارزه و پیکار نمود. این امر نیز درست میباشد ولی تمام ماجرا را نمایان نمیسازد؛ چرا که افراد بسیاری جهت برپایی حکومت الهی انقلاب کردند و در این راه نیز کشته شدند.
بنابراین عظمت امام حسین (علیه السلام) تنها در شخصیتش که یک شخصیت انقلابی آزادی خواه بوده و یا این که با مصیبتهای فاجعه آمیزی رو به رو گشته و به خاطر برپایی عدل قیام نموده، نهفته نمیباشد. پس راز این عظمت چیست؟
برای پاسخ به این پرسش ناگزیر باید بدانیم که خداوند متعال همان آفریدگار هستی و مالک آسمانها و زمین است. اوست که گردش امور را به دست دارد. هر که را میخواهد بالا میبرد و هر که را نمیخواهد، وا میگذارد؛ او هر که را به ریسمانش چنگ زند، بالا میبرد و هر که دست از ریسمان هدایتش کشید، به خودش واگذار میکند.
آن طور که آشکار است، امام حسین (علیه السلام) به ریسمان الهی چنگ زده و در اوج اخلاص برای خدا عمل نموده است. به همین خاطر خداوند او را والا گردانید و محبت مومنان را نسبت به او خالصانه نمود و حرارت دوستی او را در قلب هر مسلمانی نهاد. بنابراین ارزش امام حسین (علیه السلام) در این نهفته است که عمل او در منتهای پاکی و خلوص، برای خدا بوده است. زیرا اگر هزاران پسر چون علی اکبر (علیه السلام) داشت و مقرر میشد تا همه آنها را در یک لحظه برای رضای خدا فدا کند، هرگز در انجام آن تردید نمیکرد. حسین(علیه السلام) نفس خویش را از هوی و هوس دور ساخته بود و در حالی که فرزندش دلبندش، شبیه ترین افراد از نظر خلقت و اخلاق به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود،[2]در راه خدا تقدیم نمود؛ چرا که دوستی اش نسبت به خداوند بزرگ تر و بیشتر بود. چنان که خداوند میفرماید: “اما آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا شدیدتر است.”[3]
او میدانست و میدید که هر آنچه در عالم وجود نهفته است و تمامی ارزش ها، در عشق به خدا و شناخت او تجسم مییابد. در اینجا باید اشاره کرد که هر یک از فرزندان، برادران و یاران امام حسین (علیه السلام) که در کربلا در خون خود غلطیدند، اختری تابناک در افق توحید بودند که یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و با شهادت هر یک، چهره امام (علیه السلام) نورانی تر میشد؛ در حالی که قلبش از غم آنها پاره پاره میگشت.
با این حال امام حسین (علیه السلام) پس از آن که وظیفه خود را به پایان رساند، مشتی از خاک کربلا را بر کف گرفت و بر پیشانی مبارک نهاد و فرمود: “صبر بر تقدیرتای پروردگار!ای که هیچ معبود به حقی جز تو نیست،ای فریاد رس فریادخواهان، هیچ صاحب اختیار و معبودی جز تو ندارم[4]“
آری؛ آن چه که یاد امام حسین (علیه السلام) را جاودانه ساخته، همان عمق اخلاص آن حضرت برای خداوند متعال بوده است و هر آن چه برای خداست، جاودان خواهد ماند.
«برگرفته از کتاب: “امام حسین (علیه السلام) تجلی حقیقت“، تالیف: “آیت الله سید محمدتقی مدرسی”(با تصرف و تلخیص)»
برچسب خورده:آزادی خواهی_اقامه عدل_اوج اخلاص_برای رضای خدا_جاودانگی_حکومت الهی_رمز جاودانگی_زنده ساختن دین_سید الشهدا امام حسین_عشق به خدا و شناخت او_قیام امام حسین ع
پاورقی ها:
[1] (أمالی صدوق، صفحه 116؛ مثیر الاحزان، صفحه 4)
[2] (لهوف، صفحه 113)
[3] (سوره بقره، آیه 165)
[4] (مقتل المقرم، صفحه 357، ینابیع المودة، جلد 3، صفحه 82)