«کرامت انسان»
باسمه تعالی خود را از گزند کسی که خویشتن را ناچیز و خوار مییابد[و در باطن نسبت به خود احساس حقارت و پستی دارد]،در امان ندان[1]! خداوند متعال، انسان را با مدال افتخار و لیاقت، بزرگی و کرامت بخشید؛ تا
باسمه تعالی خود را از گزند کسی که خویشتن را ناچیز و خوار مییابد[و در باطن نسبت به خود احساس حقارت و پستی دارد]،در امان ندان[1]! خداوند متعال، انسان را با مدال افتخار و لیاقت، بزرگی و کرامت بخشید؛ تا
باسمه تعالی موسی مبرقع (برادر امام هادی (علیه السلام) گوید: در دیوان عمومى به یحیى بن اکثم برخوردم. یحیی از من مسائلى پرسید و من نزد برادرم على بن محمد الهادی (علیه السلام) رسیدم و میان من و ایشان گفت
باسمه تعالی در بدن متوکل، خلیفه عباسی جوشی چرکین ظاهر شد که نزدیک بود از آزار آن جان به جان آفرین تسلیم کند. هیچ جراحى نمیتوانست آن را جراحی کند و ماده آلوده را از آن بیرون آورد. مادر متوکل
باسمه تعالی عمر سپری می شود، مرگ فرا می رسد، زندگی دنیا پایان می پذیرد، روح که معیار شخصیت انسان است، به سرای جاودان منتقل می شود و حیات در عالم آخرت آغاز می گردد. مرگ از جمله آیات حکیمانه
باسمه تعالی رفتار و گفتار امامان ما، نشان میدهد که هر انسانی، در هر رتبه و مقامی باید برای بدست آوردن روزیش تلاش کند و برای رسیدن به آن، چشم امید به مال و ثروت دیگران نداشته باشد. همچنین آنان
از سختیهای زندگی، کم مانده بود تا از پای درآیم. تنگ دستی شدیدی گریبان گیرم گشته بود. با این که قناعت پیشه بودم اما اوضاعم رو به بهبود نمیگذاشت. آن قدر وضعم سخت شده بود که با خود گفتم: نزد
باسمه تعالی متوکل عبّاسى – که مراتب بُغض و کینه ورزى وى در حقّ اهل بیت (علیهم السلام) و پیروانشان بر کسى پوشیده نیست – چون به خلافت نشست، ترسید که امام هادی (علیه السلام) بر علیه او دست به
باسمه تعالی امام حسن عسكرى (عليه السلام) نقل می نمایند که: روزی به پدرشان امام هادی (عليه السلام) خبر رسيد مردی از فقهاى شیعه ایشان با يكى از ناصبيان (دشمنان اهل بیت(علیهم السلام)) سخن گفته و با برهان خود او
باسمه تعالی ابوموسی گوید: روزی نزد امام هادی (علیه السلام) رفته و عرض کردم: متوکل به من ستم میکند و اموالی را از من به جرم این که دوستدار شما هستم، گرفته است. اگر برای شما امکان دارد از او
زندگی اجتماعی – سیاسی امامان صحنهی تامل برانگیز احساس مسئولیت ائمهی معصوم در جهت حفظ دین و توسعهی آگاهی و شعور است. پایبندی به اصول و مبانی دین در کنار توجه به اوضاع و احوال جامعه، سبب شده است تا
ائمه اطهار (علیهم السلام)، خدا را بنده بودند و ایمان و معرفت به خدا، دلشان را آرام بخشیده بود. دوست داشتند در برابر خدا تسلیم باشند و به همین علت خدا نیز با آنان دوستی میورزید و به آنان جایگاهی
باسمه تعالی مدتی بود که آثار بارداری را در همسر خود مشاهده میکرد. از این رو در مورد جنسیت فرزند خود کنجکاو بود. خودش امید داشت فرزندش پسر باشد و همسرش بعد از نه ماه بارداری، پسری سالم به دنیا
باسمه تعالی اگر فردی از روی لطف و محبت، به ما نیکی و احسان کند مثلا هدایای ارزشمندی را به ما ببخشد یا ما را از تنگناها و سختیهای روزگار نجات دهد و یا به فرزند یا خویشان نزدیک ما
باسمه تعالی انسان، ذاتا موجودى اجتماعى است كه با همنوع خود انس مى گيرد و رابطه اجتماعى برقرار مى نمايد. از اين رو، ديدار همراه با ميل و محبت انسان ها با يكديگر، ريشه در فطرت آنها دارد و زيارت
باسمه تعالی امام هادی (علیه السلام) فرمودند: “براستى كه خداوند دنيا را سراى آزمون و امتحان، و آخرت را سراى پاداش و جزا قرار داده و آزمون دنيا را سبب پاداش آخرت ساخته و پاداش آخرت را در عوض آزمون
باسمه تعالی یکی از انحرافاتی که در ادیان مختلف وجود داشته و موجبات گمراهی برخی پیروان آنان را پدید آورده است، غلو[1]در مورد اولیای آن دین میباشد. در مواردی جایگاه و مقام اولیای برخی ادیان در حد خدایی بالا برده
باسمه تعالی بدون شک یکی از مهمترین ویژگیهای امام، جایگاه رفیع علم و حکمت اوست. امام باید داناترین مردم زمان خود باشد؛ چرا که بر طبق دلایل عقلی، صحیح نیست که مردم به گرد شخصی حلقه زنند و او را
باسمه تعالی بدون شک تاکنون بارها به بازارهای مختلف مراجعه و برای یک بار هم که شده، مراودات اقتصادی را تجربه کرده ایم. چه بسا در این بازارها هم به خرید و فروش پرداخته باشیم. طبیعتا گاه سود کردهایم و
باسمه تعالی “شما را در درگاه خدا شفیع قرار میدهم و به وسیله شما به او تقرب میجویم و شما را در همه حالات و کارهایم در پیش روی خواسته ها و حاجات و تصمیم هایم (به عنوان شفیع) قرار
باسمه تعالی در فراز و نشیب زندگی معمولا ما انسانها با موضوعات مختلفی مواجه میشویم و چه بسا از کنار بسیاری از آنها به سادگی بگذریم. اما حقیقت آنست که گنجینهها تنها در زیر خاک ها و در بستر ساختمانهای