« گریه، ژرفای محبت … »
« گریه، ژرفای محبت … » “وقتی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خبر شهادت امام حسین (علیه السلام)، و آنچه از مشکلات که بر او وارد خواهد شد را به فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند، آن
« گریه، ژرفای محبت … » “وقتی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خبر شهادت امام حسین (علیه السلام)، و آنچه از مشکلات که بر او وارد خواهد شد را به فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند، آن
« عشق يعني حسين … » . . . بنگر يقين حسين را ، كه حقيقت آن دوري قلب او از دنياست و اين صفت در او آشكار است . هنگامي كه از مدينه بيرون آمد و به زمين كربلا
« سروش پاكبازی » «اى مردم! رسول خدا فرمود: هر كس سلطان زورگویى را ببیند كه حرام خدا را حلال نموده، پیمان الهى را مىشكند و با سنت و قوانین رسول خدا از در مخالفت درآمده و در میان بندگان
«انجام وظیفه ای الهی » با وضعیتی که حکومت یزید بن معاویه و دودمان پلید بنی امیه داشت، برای یک فرد مسلمان و متعهد معمولی، تا چه رسد به رهبر مسلمانان، راهی جز همان روش امام حسین (علیه السلام) باقی
« دو پنجره، یک پرواز » خیمهای افراشته، نیزهای کوبیده، شمشیری آویخته و اسبی بسته از دور نمایان شدند، و اندکی بعد قاصدی از قافله جدا شد تا پیام امام را به صاحب خیمه رساند. قاصد رفت و برگشت، امّا
« ایثار برای نجات … » “… و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة …” “… در راه تو جان خویش را نثار نمود؛ تا بندگان تو را از نادانی و سرگردانی گمراهی، نجات بخشد …”
پیام آوری بی مانند چند روزي است که از عاشوراي حسيني ، آن حماسه عظيم و سند مظلوميت اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه واله وسلم ) مي گذرد . پس از حادثه عاشورا و شهادت جانگداز سيدالشهدا (علیه السلام)
“زین واژگون، خورشید غرقه به خون … ” شيعتي مهما شربتم ماء عذب فاذکرونی او سمعتم بغريب او شهيد فاندبوني فانا السبط الذي من غير جرم قتلوني و بجرد الخيل بعد القتل عمدا سحقوني ليتکم في يوم عاشورا جميعا تنظروني
« به یاد زیباترین گل سرخ … » امام صادق (علیه السلام) در قسمتی از زیارت اربعین میفرمایند: “… و (او) در راه تو جان خویش را بذل نمود تا بندگانت را از نادانی و سرگردانی گمراهی نجات بخشد[1] …
« سجدهای بر خاک، پروازی تا منتهای افلاک … » ابن ابی الحدید در وصف امام حسین (علیه السلام) این گونه میگوید: “سرور امتناع کنندگان، که به مردم جوانمردی را تعلیم داد و برگزیدن مرگ زیر سایه شمشیرها بر
«سلام» در ميان همهی شعارهايى كه افراد و ملتها در برخورد با يكديگر ابراز میدارند، از “سلام” کلامی پرمعنىتر پیدا نمیشود. واقعا چه چیزی برتر از این است که دو نفر اعلام “سِلم” به یکدیگر میکنند و بگویند “سِلم” بر
«احتجاج قرآنی» آيات متعددی در قرآن كريم به شأن و جايگاه اهل بيت (عليهم السلام) اشاره میكند كه مكررا توسط پيامبر اكرم (صلی الله عليه و آله و سلم) در زمان حيات شان براي مردم تبيين شده بود و از
«سبط نبی» “حسینٌ منّی و أنا من حسین أحبّ الله من أحبّ حسیناً، حسینٌ سبطٌ من الاسباط[1] . حسین از من است و من هم از حسینم، هر كه حسین را دوست بدارد خداوند دوست او باد، حسین فرزندزادهای است
«جشنی عجیب» پگاه روز سوّم شعبان سال سوّم هجرت، يكى از زيباترين سحرگاهان به شمار مىرود؛ چرا كه در اين روز، مولودى مبارك و بزرگ به بیت وحی قدم گذارد. به پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
«مجوز گناه» طعم بسیاری از گناهان را چشیده بود اما هنوز به دنبال راهی بود تا خود را از میانه این گرداب عاقبت سوز رهایی بخشد. دست تقدیر او را به محضر سلاله پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله
« پاسخهایی حکیمانه » یحیى بن نعمان گوید: “در محضر امام حسین (علیه السلام) شرفیاب بودم، عربى نقابدار با چهرهاى تیره رنگ وارد شد و سلام کرد. امام (علیه السلام) سلام او را پاسخ داد. آن مرد گفت: “اى فرزند
«احسان به میزان معرفت» عربی بادیه نشین نزد امام حسین (علیه السلام) آمد و عرض کرد: “یابن رسول اللّه ! قرض بزرگی بر گردن من است و از پرداخت آن عاجزم. به خود گفتم از کریم ترین افراد درخواست کمک
«باران مهربانی» هنوز از بیابان به شهر مدینه وارد نشده بود که از اهالی شهر میپرسید: “کریم ترین” مردمان این شهر کیست؟ و خانه اش کجاست؟ همه مردم او را به سوی امام حسین (علیه السلام) راهنمایی کردند. اعرابی، امام(علیه
“بزرگ؛ اما فروتن” “بعد دیگر شخصیت حسین (علیه السلام) که مرا شیفته خود کرده، تواضع ایشان در کنار روح انقلابی است. این دو خصیصه [غالبا] نمیتواند در یک شخص جمع شود. تواضع از صفات و ویژگیهای برگزیدگان خداست. او در
«جایگاه معلم قرآن» عبد الرحمن سُلـّمی در مدینه معلم قرآن بود و به کودکان قرآن میآموخت. امام حسین (علیه السلام) یکی از فرزندان خویش را پیش او فرستاد تا قرآن بیاموزد[1].معلم، قرائت سوره حمد را به کودک آموخت. هنگامی که