«شریک در کردار خیر و شر»
باسمه تعالی شاید با شنیدن این خبر و موارد مشابه آن، این مسئله در ذهن خیلی از ما گذشته باشد که اگر ما هم توان مالی داشتیم، آن را صرف امور خیر میکردیم و از برکات آن بهرهمند میشدیم. اما
باسمه تعالی شاید با شنیدن این خبر و موارد مشابه آن، این مسئله در ذهن خیلی از ما گذشته باشد که اگر ما هم توان مالی داشتیم، آن را صرف امور خیر میکردیم و از برکات آن بهرهمند میشدیم. اما
باسمه تعالی در بسیاری از احادیث نقل شده که امام جواد (عليه السلام) از آنچه در درون جان مردم میگذشته و یا رویدادهایی که در آینده برای آنها پیش میآمده، آگاه بوده و به آنها خبر میداده است. همچنين مأمون
باسمه تعالی هر امامی از امامان شیعه بر اساس شرایط زمانی و امکاناتی که در اختیار داشت، حداکثر استفاده را برای بقای اسلام راستین به کار میبرد. به طور خاص شرایط زمانی حضرت جواد (علیه السلام) و کمی سن آن
باسمه تعالی “ما بطور حتم و بدون استثناء همگى شما را با ترس، گرسنگى و آفت در مالها و جانها و محصولات میآزماییم و تو اى پيامبر صابران را بشارت ده[1]” بلاها و گرفتاریها براى كسانى كه صبر میکنند و
باسمه تعالی “من هجر المداراةَ قارَبهُ المکروهّ[1]“ امام جواد (علیه السلام) میفرمایند: “هر کس مدارا و سازگاری با مردم را ترک کند، گرفتار پیشامدهای ناگوار میشود.” از مردی که از اهالی بُست و سِجِستان (سیستان) بود نقل شده که گفته
باسمه تعالی یکی از مسائلی که در مباحث کلامی[1] مربوط به امامت جایگاه ویژهای یافت، این بود که: “آیا ممکن است فردی در سنين اندک به مقام امامت برسد؟” این مسأله از آن هنگام که امام جواد (علیه السلام) در
باسمه تعالی همانطور که میدانيم هدفی که برای انسان در مکاتب الهی تعريف شده است عبادت و بندگی خداست؛ چنانکه در قرآن کریم میخوانیم: “جن و انس را نیافریده ام مگر برای اینکه مرا عبادت کنند[1]. اما واقعيت آنست که
باسمه تعالی هر عمل اشتباهی که از افراد سر مى زند، ممکن است دارای دلایل متعددی باشد. برای نمونه عدم رعایت صحیح احکام اسلام در خصوص حجاب، امکان دارد که از مسایل مختلفی نشأت گرفته باشد. از جمله اینکه افراد،
باسمه تعالی ” حال چه کنم؟ چگونه این ضرر را جبران کنم؛ من اصلا شانس ندارم؛ خداانگار من را فراموش کرده …” این جملات برایمان آشنا نیست؟! خواسته یا ناخواسته، هنگامی که مالی را از دست میدهیم و یا این
باسمه تعالی اگر صاحب چشمی نابینا شود و سپس بینایی خود را به دست آورد، آن را به واقع “نعمت” شمرده و در صدد شکر بر میآید، ولی اگر دچار نابینایی نشده و همیشه بینا باشد، کمتر شکر آن را
باسمه تعالی ترس، یک واکنش احساسی نسبت به یک تهدید یا یک خطر است. رمز این نکته که وقتی کودک بودیم، از تاریکی و یا برخی جانوران کوچک میهراسیدیم، همین احساس خطر بود که هرچند به ناحق، اما بالاخره گریبان
باسمه تعالی فکر میکنید فاصله «خودفراموشى» تا «خدافراموشى» چه قدر است؟ از یاد بردن این که: «من کیستم؟»، «که بوده ام؟»، «کجایم؟»، «به کجا میروم؟»، «چه گونه باید باشم؟»، «چه باید بکنم؟»، «هدفم چیست؟»، «چه میخواستم؟»، «چه باید بخواهم؟» و
باسمه تعالی آدمی همیشه با امید به آیندهای بهتر زندگی می کند. این امید که روزی جهان شاهد هیچ ظلم و ستمی نباشد و همه جا را عدل و عدالت فرا گیرد، از دغدغه های اصیل ما انسان هاست. از
باسمه تعالی بكر پسر صالح مى گويد: من دامادى داشتم که به امام جواد (عليه السلام) نامه اى نوشت و در آن اظهار داشت كه: “پدرم دشمن اهل بيت است و عقيده فاسدی دارد، با من هم بدرفتارى مى كند
باسمه تعالی چون مأمون[1]تصمیم گرفت، دخترش امالفضل را به همسری ابو جعفر محمد بن علی (علیه السلام) در آورد، بنیعباس از این تصمیم آگاه شدند، پس بر او تندی کردند و این تصمیم او را زشت شمردند و ترسیدند که
باسمه تعالی در هر مناسبتی، تلاش ها و کوششهای فراواني به منظور کوبیدن شخصیت امام جواد (علیه السلام) به عمل میآمد، تا آنجا که گفتهاند: “مأمون درباره ابوجعفـر (امام جواد (علیه السلام)) دست به هر حیلهای زد، ولی به هیچ