«چگونه بهشتی شویم؟»
باسمه تعالی همه ما در این دنیای فانی به این امید زندگی میکنیم که عاقبتمان ختمبهخیر شود و بهشت جاویدان نصیبمان گردد و در بهشت الهی جایگاهی نیکو داشته باشیم. امام باقر (علیه السلام) در توصیهای چهارگانه به مؤمنین راه قرار گرفتن
باسمه تعالی همه ما در این دنیای فانی به این امید زندگی میکنیم که عاقبتمان ختمبهخیر شود و بهشت جاویدان نصیبمان گردد و در بهشت الهی جایگاهی نیکو داشته باشیم. امام باقر (علیه السلام) در توصیهای چهارگانه به مؤمنین راه قرار گرفتن
باسمه تعالی یکی از مصادیق حُسن خلق، مزاح و شوخطبعی است. مزاح و شوخیِ بهجا و به دور از معصیت خداوند، نه تنها مذموم و ناپسند نیست، بلکه به آن توصیه شده است. طنزگویی، مزاح و شوخطبعی، اگر در مرز شرع برگزار شود و از خطوط قرمزی که خداوند و اولیای دین برای آن تبیین کردهاند تجاوز نکند، میتواند یکی از عوامل نشاطبخش زندگی باشد. انسان، گاهی با یک لطیفۀ زیبا، خنده بر چهرۀ انسانی اندوهگین مینشاند و شادمانی را به او هدیه میدهد. شادمان کردن دل دیگران، علاوه بر اینکه از زیبایی اخلاق شمرده میشود، به طور ویژه در فرمایشات معصومین (علیهم السلام) مورد سفارش قرار گرفته و آثار بسیار ارزندۀ دنیوی و اخروی برای آن شمرده شده است.[1] اولیای دینِ ما، به مزاح و شوخیهای سالم و فرحبخش توصیه فرمودهاند. مثلا روایت شده است که
باسمه تعالی طاووس یمانی، یکی از شخصیت ها و علمای هم عصر امام سجاد و امام باقر (علیهما السلام) بود که برای خود شاگردانی داشت که به اصحاب طاووس معروف بودند. ابوبصیر می گوید: با جمعی از دوستان، در محضر امام باقر (علیه السلام)، در کنار
باسمه تعالی “ما میدانیم که کودکانی که در خانوادههای فاقد صمیمیت و حمایت رشد یافتهاند، کودکانی که والدین آنها از مهارتهای تربیتی کودک محرومند و کودکان خانوادههایی که در آنها اختلاف و بدرفتاری برجسته است، به احتمال زیاد بزهکار میشوند”
باسمه تعالی امام صادق (علیه السلام) از پدرش، امام محمدباقر (علیه السلام) نقل کرد که آن حضرت فرمود: روزی بر جابر بن عبدالله انصاری وارد شدم و بر او سلام کردم. جابر جواب سلام مرا داد و پس از آن پرسید: تو کیستی؟ در
باسمه تعالی آمار منتشرشده، نشانگر كاهش نرخ ازدواج و بالا رفتن افراد مجرد در سطح جامعه است[1]. “دلايلي ميتوان در مورد علل این امر مورد توجه قرار داد؛ مثلا عدم آگاهي نسبت به اهميت امر ازدواج یا شانه خالی از
یكى از نعمتهاى بزرگ اعطا شده به ما انسانها، نعمت زبان و نطق و بيان است. حكما بيشترين فرق انسان از ساير جانداران را همان نطق و بيان دانستهاند. زيرا سخنگفتن انسان كه از روى فهم و درك است بهترين
“امر به معروف و نهی از منکر راه انبیاء و روش صالحان و فریضه ای بزرگ است که سایر واجبات به آن پایداری مییابند،… کسب و کارها حلال میگردند و حقوق مردم به آنها بازگردانده میشود و زمین آباد میشود
قال الإمام الباقر (علیه السلام): “یا ابا حمزة، یخرج احدکم فراسخ فیطلب لنفسه دلیلا، و أنت بطرق السماء أجهل منک بطرق الأرض. فاطلب لنفسک دلیلا” امام باقر (علیه السلام) فرمودند: “ای اباحمزه[1] ، کسی از شما که قصد سفری چند
از نظر اسلام، در حالت كلی جان، مال و آبروی مردم محترم است. آبروی افراد كه عموما حاصل يك عمر تلاش و كوشش آنهاست میتواند در اثر رفتارهای ناشايستی چون اتهام، حسادت، استهزاء، افراط در شوخی و خنده و عیبجویی
«ستاره راهنما» «امام» به معناى پيشوا و رهبر است. در حقيقت به آنچه از او پيروى مى شود امام مىگويند؛ خواه كتاب باشد يا انسان، حق باشد يا باطل[1]و [2]. امامت و امام شناسی از منظر معارف شیعه، يكى از
در طول زندگی، گاهی انسان در موقعیت هایی قرار میگیرد که برخی ویژگیهای پنهان شخصیتی وی آشکار گشته و شناخته می شود. “رضایت “، “غضب” و “قدرت” از جمله این موقعیتها هستند و حالات انسان در هر یک از این
از اهالی خراسان بود. راهی طولانی را پیموده بود و رنج فراوانی کشیده بود تا به مقصد برسد؛ چرا که با پای پیاده آمده بود. كفش هايش از بين رفته و پايش ترك خورده و پاشنه آن شكاف زيادى برداشته
همه ما در طول زندگی روزمره خود بارها و بارها با دوست و همکار و یا لااقل با مردم عادی مواجه شده و با آنان ارتباط داریم. گاهی پیش میآید که از رفتار ایشان ناراحت و آزرده خاطر میشویم. احساس
شاید دلیل وجود لذتهای بسیار در دل شب، این است که هنگام تاریکی برای راز دل گفتن با معبود فرصت بسیار مغتنمی است. به طور طبیعی به سبب قرار گرفتن پرده تاریکی شب بین انسان و دیگر اشیا و بسته
امروزه اغلب مورخان را مشاهده میکنیم که زندگى امامان معصوم (علیهم السلام) را فقط در چهارچوب تنگ فردیت محدود مى کنند و حتى آن را از شرایط زمانى خود نیز جدا مى سازند. در نقطه مقابل، عده اى نیز هستند
شیعه معتقد است که رسول و امام، برگزیده خداوند هستند و باید از ویژگیهای خاصی برخوردار باشند. همانطور که لازمه یک معلم، داشتن خصایص معین است که اگر فاقد آن باشد، صلاحیت معلمی را ندارد؛ یک فرستاده الهی هم باید
در فکر این بودم که بعد از اماممان زین العابدین (علیه السلام)، چه کسی شایستگی دارد تا جانشین او شود؛ تا این که روزی به محمد بن علی (علیهم السلام) برخورد کردم و او مرا پند و اندرزی داد که
امام باقر (عليه السلام) مي فرمايند: از دانشمندان دانش را فرا بگيريد و آن را به برادران دينى خود بياموزيد؛ همان گونه كه دانشمندان آنرا به شما آموختند[1] امام محمد باقر (عليه السلام) پايه گذار انقلاب فرهنگي شيعه محسوب مي
خداوند هیچ بند های را برای عهده دار شدن مقام امامت بر نمی گزیند و او را حجّت آشکار خویش بر آفریدگانش قرار نمیدهد، مگر آنکه خصلتهای پسندیده در وجود او به کمال رسیده باشد و تمام گفتار و کردارش،