«راه و بیراهه»
باسمه تعالی وقتی چیزی از سوی خدا و دین، معیار و شاخص شد، فرد مسلمان باید برای تطبيق خویش، به میزان مراجعه کند و خود را با معیارهای حق بسنجد؛ به هر اندازه که منطبق با آن بود، خود را
باسمه تعالی وقتی چیزی از سوی خدا و دین، معیار و شاخص شد، فرد مسلمان باید برای تطبيق خویش، به میزان مراجعه کند و خود را با معیارهای حق بسنجد؛ به هر اندازه که منطبق با آن بود، خود را
باسمه تعالی امام هادی (علیه السلام) فرمودند: “بی نیازی و ثروت آن است که آرزویت کم باشد و به آنچه برایت کافی است راضی باشی[1].” در مسابقه ای با موضوعِ “چه آرزو دارید؟”، کسی برنده شد که نوشته بود:”آرزو دارم
باسمه تعالی حسد، یکی از صفات ناپسند و ریشه بسیاری از دشمنیها، جبهه گیریها و غیبتهاست. حسد در حقيقت آرزوی زوال نعمت از ديگران است. در مقابل حسد، غبطه قرار دارد. غبطه آنست که انسان آرزو کند که نعمتی همانند
باسمه تعالی ابوهاشم جعفری، یکی از شاگردان و اصحاب برجسته امام رضا، امام جواد و امام هادی (علیهم السلام) بود. روزی امام هادی (علیه السلام) او را دید و قاطعانه به او فرمود: “چرا تو را می بینم که در
باسمه تعالی در تاریخ نقل شده است که بُريحه عباسى كه از طرف متوكّل، مسئوليّت امامت نماز جمعه شهر مدينه و مكّه را بر عهده داشت و جيرهخوار او بود، براى متوكل نوشت: “اگر به مكه و مدينه احتياج داری
باسمه تعالی خود را از گزند کسی که خویشتن را ناچیز و خوار مییابد[و در باطن نسبت به خود احساس حقارت و پستی دارد]،در امان ندان[1]! خداوند متعال، انسان را با مدال افتخار و لیاقت، بزرگی و کرامت بخشید؛ تا
باسمه تعالی موسی مبرقع (برادر امام هادی (علیه السلام) گوید: در دیوان عمومى به یحیى بن اکثم برخوردم. یحیی از من مسائلى پرسید و من نزد برادرم على بن محمد الهادی (علیه السلام) رسیدم و میان من و ایشان گفت
باسمه تعالی در بدن متوکل، خلیفه عباسی جوشی چرکین ظاهر شد که نزدیک بود از آزار آن جان به جان آفرین تسلیم کند. هیچ جراحى نمیتوانست آن را جراحی کند و ماده آلوده را از آن بیرون آورد. مادر متوکل
باسمه تعالی عمر سپری می شود، مرگ فرا می رسد، زندگی دنیا پایان می پذیرد، روح که معیار شخصیت انسان است، به سرای جاودان منتقل می شود و حیات در عالم آخرت آغاز می گردد. مرگ از جمله آیات حکیمانه
باسمه تعالی رفتار و گفتار امامان ما، نشان میدهد که هر انسانی، در هر رتبه و مقامی باید برای بدست آوردن روزیش تلاش کند و برای رسیدن به آن، چشم امید به مال و ثروت دیگران نداشته باشد. همچنین آنان
از سختیهای زندگی، کم مانده بود تا از پای درآیم. تنگ دستی شدیدی گریبان گیرم گشته بود. با این که قناعت پیشه بودم اما اوضاعم رو به بهبود نمیگذاشت. آن قدر وضعم سخت شده بود که با خود گفتم: نزد
باسمه تعالی متوکل عبّاسى – که مراتب بُغض و کینه ورزى وى در حقّ اهل بیت (علیهم السلام) و پیروانشان بر کسى پوشیده نیست – چون به خلافت نشست، ترسید که امام هادی (علیه السلام) بر علیه او دست به
باسمه تعالی امام حسن عسكرى (عليه السلام) نقل می نمایند که: روزی به پدرشان امام هادی (عليه السلام) خبر رسيد مردی از فقهاى شیعه ایشان با يكى از ناصبيان (دشمنان اهل بیت(علیهم السلام)) سخن گفته و با برهان خود او
باسمه تعالی ابوموسی گوید: روزی نزد امام هادی (علیه السلام) رفته و عرض کردم: متوکل به من ستم میکند و اموالی را از من به جرم این که دوستدار شما هستم، گرفته است. اگر برای شما امکان دارد از او
زندگی اجتماعی – سیاسی امامان صحنهی تامل برانگیز احساس مسئولیت ائمهی معصوم در جهت حفظ دین و توسعهی آگاهی و شعور است. پایبندی به اصول و مبانی دین در کنار توجه به اوضاع و احوال جامعه، سبب شده است تا
ائمه اطهار (علیهم السلام)، خدا را بنده بودند و ایمان و معرفت به خدا، دلشان را آرام بخشیده بود. دوست داشتند در برابر خدا تسلیم باشند و به همین علت خدا نیز با آنان دوستی میورزید و به آنان جایگاهی