“تا فرصت باقیست …”
گاهی در پیچ و خم افکار و اعمال روزمره، مسایل مهمی را به فراموشی می سپاریم. بعضی وقتها هم وجود نعمتی برای ما چنان عادی قلمداد می شود که هرگز بدان فکر نمی کنیم و قدر و قیمت آن را
گاهی در پیچ و خم افکار و اعمال روزمره، مسایل مهمی را به فراموشی می سپاریم. بعضی وقتها هم وجود نعمتی برای ما چنان عادی قلمداد می شود که هرگز بدان فکر نمی کنیم و قدر و قیمت آن را
در اندیشه اسلامی، ارزش برای عمل انسان است و آدمیان ساخته ی دست خویش هستند؛ لذا انسان با عمل و کاری که انجام می دهد سنجیده می شود ، برتری می یابد و به سعادت می رسد. بنابراین هیچ کس
در اندیشه اسلامی، ارزش برای عمل انسان است و آدمیان ساخته ی دست خویش هستند؛ لذا انسان با عمل و کاری که انجام می دهد سنجیده می شود ، برتری می یابد و به سعادت می رسد. بنابراین هیچ
برخی در جریان پذیرش ولایت عهدی از سوی امام رضا، به حضرت اعتراض کردند که چرا به همین میزان نام شما جزء دستگاه خلفای ظالم قرار گرفت. ایشان فرمود: شان پیغمبران بالاتر است یا اوصیای پیغمبران؟ گفتند: پیغمبران. فرمود:
“…. يكي از القاب مشهور حضرت « عالم آل محمد » است . اين لقب امام نشانگر ظهور علم و دانش آن حضرت ميباشد. يكي از نشانههاي اين مطلب جلسات متعدد مناظرهاي بود كه مأمون عباسي ، خليفه وقت
«حقوق حیوانات» امام کاظم (علیه السلام) میفرماید: “دربارهی زیردستان و دربارهی زبانبستهها (حیوانات)، خدا را در نظر بگیرید.” به آن حضرت عرض شد: “زبانبستهها کداماند؟” فرمود: “گوسفند، گربه، کبوتر و امثال اینها[1]” حیوانات در زندگی انسان آثار بیشمار و فایدههای
«محبوب خلق» امام کاظم (علیه السلام) پس از شهادت پدر بزرگوارش در سال 148 هجری قمری، رهبری شیعیان را بر عهده گرفت و عمر شریف خود را در مدینه و بغداد گذراند. در میان شخصیتهای علوی موجود در عصر آن
«نوع دوستی» نوع دوستی که از تمایلات عالی انسانی است، باید در سایه پرورش و حمایتهای تربیتی تقویت شود تا به فعلیّت برسد. اگر روزی فرا رسد که تمام مردم روی زمین واجد اصول مشخصی باشند با تمام اختلافاتی که
“فصل الخطاب” یکی از مقاماتی که اهلبیت (علیهم السلام) دارا هستند “فصل الخطاب” است. عبارت فصل الخطاب به اصطلاح اهل ادب از قبیل اضافه صفت به موصوف است و مراد خطاب الفصل است، یعنی کلامی که حق و باطل را
«روش انتقاد» شاید برای ما پیش آمده باشد که در مواجهه با کار ناپسند فردی به انتقاد از شخص او پرداختهایم. این در حالی است که میتوان به جای برخورد با شخص، عمل ناپسند او را تذکر داد و از
« توطئه خلیفه » همانند دزدها، از چراغ و روشنایی روز میترسید. معلوم بود که از وجود پر برکت امام کاظم (علیه السلام) که همانند آفتاب در میان مردم، درخشندگی و جلوه دارد، بسیار هراسناک است. از این رو، او
«عالمترین مردم» ابو بصیر میگوید: من به حضور امام کاظم (علیه السلام) مشرف شدم و گفتم: فداى تو شوم، امام را چگونه میتوان شناخت؟ حضرت فرمود: به چند خصلت: 1- این که امام قبلی [که امامتش ثابت گردیده]، او را
« ارتباطی دوسویه» امام صادق (علیه السلام) تازه به شهادت رسیده بود؛ اما آن حضرت به دلیل خفقان سیاسی و ترس از جان ولی خدا، امام بعد از خود را به صورت غیر مستقیم و غیر صریح معرفی نموده بود.
«زود قضاوت نکنیم!» از عنایاتی که خداوند متعال به برگزیدگان خود در میان مردم نموده، این است که به آنها تواناییهای ویژهای عطا کرده است. این موضوع در طول تاریخ به عنوان یکی از نشانههای ایمان مردم به حقانیت نمایندگان
«میراث دار علوم » قصد حج کرد؛ ولی نه برای بهره بردن از این سفر؛ بلکه میخواست قدرت خود را به رخ بکشد؛ غافل از آن که قرار بود گرد حریم قدرت مطلق طواف کند. وارد مسجد الحرام شد. محافظان
یوسف صدیق به چاه انداخته میشود، روانه زندان میشود. مگر چه شده است؟ آیا جرمی جز محبوبیت نزد پدر، پاکی، تقوا و حق شناسی در میان است؟ تاریخ باز هم تکرار میشود، این بار امام کاظم (علیه السلام) روانه زندان
« به دنبال نشانه » شناسائی خلیفه خدا بر روی زمین و یاری جستن از او در فراز و نشیب های مختلف زندگی، یکی از مهم ترین اصول فکری و عملی شیعه است. لذا در طول تاریخ همواره این دغدغه
« فرزندان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) » امام موسی بن جعفر (علیه السلام) میفرمایند: “تمام مردم روی کرهی زمین پیوسته مورد مرحمت الهی هستند، مادامی که به یکدیگر محبت کنند، امین باشند و به حق
« عروج در خلوت زندان » امام موسی بن جعفر (علیهما السلام): عاقل به آن چه توانا نیست وعده ندهد و به آن چه که به خاطر امید به آن سرزنش شود دل نبندد و به کاری که بترسد در
« مفسر راستین قرآن » در یکی از سالها مهدی عباسی (از خلفای بنی عباس) وارد مدینه شد و پس از زیارت قبر پیامبر با امام کاظم (علیه السلام) ملاقات کرد و برای آنکه به گمان خود از نظر علمی