در بستر مرگ افتاده بود و لحظات آخر زندگی را سپری میکرد. سخت ناراحت و پریشان بود. به او گفتند: این قدر پریشانی و ناراحتی چرا؟ تو فرزند خلیفه اول مسلمین و مادر همه مؤمنان هستی! در جواب آهی کشید
خلیفه دوم در بستر مرگ افتاده بود و هنوز تکلیف جانشین بعد از خویش را مشخص نکرده بود. اطرافیان نگران و مضطرب در تکاپو بودند که تا خلیفه زنده است، جانشین خویش را تعیین کند و امت اسلامی را بدون
علاقه و محبت خود را به او انكار نمی كرد و هیچكس برایش، جای او را نمی گرفت. صفحات تاریخ یكی پس از دیگری ورق میخورد، اما چند صفحه نخستین آن كه نام او را در كنار نام پیامبر(صلی الله