«خاطرۀ غدیر»
جمعه بود و مردم در مسجد منتظر، تا برایشان خطبه بخواند. خاطرۀ آن روز را در ذهن مرور کرد. چه روز بزرگی! در میان جمعیت صد وبیست هزار نفری، حبیب خدا او را فراخواند و بر فراز منبری که از
جمعه بود و مردم در مسجد منتظر، تا برایشان خطبه بخواند. خاطرۀ آن روز را در ذهن مرور کرد. چه روز بزرگی! در میان جمعیت صد وبیست هزار نفری، حبیب خدا او را فراخواند و بر فراز منبری که از
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در شرایطی از دنيا رفت كه جامعه اسلامى در بدترين وضعيّت قرار داشت؛ چرا که از نظر تهدیدات خارجی، دولت قدرتمند روم و ايران، حكومت اسلامى را تهديد مي كردند (و
صراحت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جای هیچ شک و شبههای را باقی نگذاشته بود. آن حضرت حتی به همه حاضرین فرمان داده بود تا پیامش را به غائبین برسانند. اما حدود دو ماه و نیم
جمعیت در صحرای خارج مکه موج می زند و شهر مقدس مکه خالی می شود. ناگهان سروش غیبی بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرود می آید و آیه کریمه را – که حاوی فرمانی قاطع
“به يقين، خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه] پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت، تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد، قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.”[note]1-
انسان موحدی که به حکم وقوف در عرفات و مشعر، به مقام معرفت الله و خداشناسی کامل رسیده و تمام تمایلات نفسانی و دنیایی در نظرش خاک و سنگ آمده و در دریای محبت پروردگار مستغرق شده است، طبیعی است
از جمله وظائف واجب در مني (براي کسيکه حج تمتع بجا مي آورد) بعد از رمي «جمرة عقبه» در روز عيد قربان، کشتن حيواني (شتر يا گاو يا گوسفند) است که فربه و بي عيـب بـاشـد و اين عـمل را
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «هنگام ذبح قربانی، گلوی هوای نفس و طمع را قطع کن.»[note]1-«و اذبح حنجرة الهوی و الطمع عند الذبیحه» (مصباح الشریعه، باب 21).[/note] از این بیان و نظایر آن بدست میآید که ذبح قربانی، رمزی از
درد دل و صحبت با خدا آداب خاصی ندارد. نه زمان مشخصی دارد و نه مکانی. فقط لازم است بخواهی و سر حرف را باز کنی. تو در دل یا به آشکار حرف میزنی و خدا هم میشنود. بزرگان ما
همانطوری که پایان هر روز ماه مبارک رمضان با افطار است، روز عید فطر هم افطاری است که در پایان کل ماه مبارک رمضان قرار دارد. روز عید فطر، روزی است که خدای سبحان آن را عید رسمی مؤمنین قرار
گاهی هیاهوی کنار راه، ما را از جاده بندگی منحرف و از مسیر صحیح دور میکند. یکی از الطاف خداوند به ما، باز بودنِ همیشگیِ راه بازگشت به مسیر بندگی است. او در این راه، بزنگاه هایی را قرار داده
عید به معنى بازگشت و برگشتن است و از آن جهت عید نامیده شده است که در آن از اندوه به شادى باز مى گردند و آن روز براى همه مردم، روز شادى است. همچنین گفته اند از این جهت
سالها بود که مردم این ذکرها را درست نشنیده بودند و وقتی آن حال الهى امام (علیه السلام)را دیدند که منقلب شده و خودش را در حضور پروردگارش مىبرد تا نماز عید فطر بخواند و اشک هاى مبارکش جارى است،
گاهی اوقات وقتی ما انسان ها خوب به اعمال روزمره خود مینگریم، در مییابیم که برخی کارها هستند که ناخودآگاه و یا به صورت ساده و روان آن ها را در مقاطعی خاص انجام میدهیم. اما گاهی دوست داریم که
عيد فطر با همه ي شيريني و فرخندگي، آدمي را بر سر دو راهي شوق و تاسف ميگذارد. از يك سو شادمانيم كه در دوره ي امتحان از عهده به در آمديم و دستورات الهي را اطاعت كرديم و از
قال الامام جعفر بن محمد الصادق ( عليه السلام ) : ” ان لله حرما و هو مکه ، الا ان لرسول الله حرما و هو المدينة ، الا و ان لامير المؤمنين حرما و هو الکوفة ، الا و
“فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند؛ کسی که هرگز فرار نمیکند”(1) این جمله، مژدهای بود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله
“سلام الله و سلام ملائکته المقرّبین و انبیائه المرسلین و عباده الصّالحین و جمیع الشّهداء و الصّدّیقین و الزّاکیات الطّیبات فیما تغتذی و تروح علیک یابن امیرالمؤمنین …” “درود خدا و درود فرشتگان مقرب خدا و پیغمبران مرسل و بندگان
امام صادق (علیه السلام) به ما یاد دادهاند وقتی به زیارت حضرت عباس بن اميرالمؤمنين (علیهما السلام) رفتیم؛ هنگامی که به کنار قبر مطهر ایشان رسیدیم این گونه آن جناب را خطاب دهیم و بگوییم: “درود بر تو اى بنده
یکی از راه های شناخت یک شخص، معرفی وی توسط شخصیتی مورد وثوق و قابل اطمینان است که حرفش سند و به دور از مبالغه و در کمال صدق باشد. حال اگر این شخصیت از معصومین باشد، دیگر هیچ خدشهای