
« توطئه خلیفه »
همانند دزدها، از چراغ و روشنایی روز میترسید. معلوم بود که از وجود پر برکت امام کاظم (علیه السلام) که همانند آفتاب در میان مردم،
همانند دزدها، از چراغ و روشنایی روز میترسید. معلوم بود که از وجود پر برکت امام کاظم (علیه السلام) که همانند آفتاب در میان مردم،
ابو بصیر میگوید: من به حضور امام کاظم (علیه السلام) مشرف شدم و گفتم: فداى تو شوم، امام را چگونه میتوان شناخت؟ حضرت فرمود: به
امام صادق (علیه السلام) تازه به شهادت رسیده بود؛ اما آن حضرت به دلیل خفقان سیاسی و ترس از جان ولی خدا، امام بعد از
از عنایاتی که خداوند متعال به برگزیدگان خود در میان مردم نموده، این است که به آنها تواناییهای ویژهای عطا کرده است. این موضوع در
قصد حج کرد؛ ولی نه برای بهره بردن از این سفر؛ بلکه میخواست قدرت خود را به رخ بکشد؛ غافل از آن که قرار بود
اسلام پیوسته مردم را به کار دعوت و تشویق نموده است تا مردم در زندگی، افرادی مثبت و تأثیرگذار بوده و از کوشش و نشاط
“بریهه” بزرگ مسیحیان بود که هفتاد سال پیشوایی آنان را بر عهده داشت. هر آنچه از مسیح (علیه السلام) اعم از آیات، صفات، دلایل و
على بن یقطین در ظاهر از مقربان و نزدیکان هارون الرشید و در باطن، از شیعیان و محبین امام موسى کاظم (علیه السلام) بود. او
دانش امامان(علیهم السلام)، گوهری است که همواره روشنگری میکند. این علم، نزد آنان همچون خورشیدی تابان است که شرایط، در آن تاثیری ندارد و در
در شهر مدینه مردی گمنام و فرومایه به سر میبرد که با امام کاظم (علیه السلام) دشمنی شدید و کینه قلبی دیرینهای داشت. حکومت وقت
حضرت امام موسی کاظم(علیه السلام) در زمان خویش به صابر و امین لقب یافته بودند و به عبد صالح شناخته شده، به کاظم مشهور گردیدند.
سفیان بن نزار میگوید روزی نزد مأمون بودیم. او گفت: آیا میدانید من تشیع را از چه کسی آموختم؟ همه گفتند: نه؛ به خدا نمیدانیم.
امام کاظم (علیه السلام ) هفتمین امام از سلاله پاک رسول خدا درروزهفتم صفر سال 128 هجرى در منزلی بنام ابواء بین مکه و مدینه