سفیان بن نزار می‌گوید روزی نزد مأمون بودیم. او گفت: آیا می‌دانید من تشیع را از چه کسی آموختم؟ همه گفتند: نه؛ به خدا نمی‌دانیم. مأمون گفت: از پدرم هارون الرشید. گفتیم: چگونه ممکن است؟! در حالی که هارون این خاندان را می‌کشت. مأمون گفت:…