به گذشته پرمشقت خویش می‌اندیشید. به یادش می‌افتاد که چه روزهای تلخ و پر مرارتی را پشت سر گذاشته؛ روزهایی که حتی قادر نبود غذای روزانه زن و کودکان معصومش را فراهم نماید.با خود فکر می‌کرد که چگونه یک جمله کوتاه – فقط یک جمله…