«وارث علم قرآن»
قال الإمام الباقر (علیه السلام): “یا ابا حمزة، یخرج احدکم فراسخ فیطلب لنفسه دلیلا، و أنت بطرق السماء أجهل منک بطرق الأرض. فاطلب لنفسک دلیلا” امام باقر (علیه السلام) فرمودند: “ای اباحمزه[1] ، کسی از شما که قصد سفری چند
قال الإمام الباقر (علیه السلام): “یا ابا حمزة، یخرج احدکم فراسخ فیطلب لنفسه دلیلا، و أنت بطرق السماء أجهل منک بطرق الأرض. فاطلب لنفسک دلیلا” امام باقر (علیه السلام) فرمودند: “ای اباحمزه[1] ، کسی از شما که قصد سفری چند
«ستاره راهنما» «امام» به معناى پيشوا و رهبر است. در حقيقت به آنچه از او پيروى مى شود امام مىگويند؛ خواه كتاب باشد يا انسان، حق باشد يا باطل[1]و [2]. امامت و امام شناسی از منظر معارف شیعه، يكى از
همه ما در طول زندگی روزمره خود بارها و بارها با دوست و همکار و یا لااقل با مردم عادی مواجه شده و با آنان ارتباط داریم. گاهی پیش میآید که از رفتار ایشان ناراحت و آزرده خاطر میشویم. احساس
شاید دلیل وجود لذتهای بسیار در دل شب، این است که هنگام تاریکی برای راز دل گفتن با معبود فرصت بسیار مغتنمی است. به طور طبیعی به سبب قرار گرفتن پرده تاریکی شب بین انسان و دیگر اشیا و بسته
امروزه اغلب مورخان را مشاهده میکنیم که زندگى امامان معصوم (علیهم السلام) را فقط در چهارچوب تنگ فردیت محدود مى کنند و حتى آن را از شرایط زمانى خود نیز جدا مى سازند. در نقطه مقابل، عده اى نیز هستند
در فکر این بودم که بعد از اماممان زین العابدین (علیه السلام)، چه کسی شایستگی دارد تا جانشین او شود؛ تا این که روزی به محمد بن علی (علیهم السلام) برخورد کردم و او مرا پند و اندرزی داد که
امام باقر (عليه السلام) مي فرمايند: از دانشمندان دانش را فرا بگيريد و آن را به برادران دينى خود بياموزيد؛ همان گونه كه دانشمندان آنرا به شما آموختند[1] امام محمد باقر (عليه السلام) پايه گذار انقلاب فرهنگي شيعه محسوب مي
خداوند هیچ بند های را برای عهده دار شدن مقام امامت بر نمی گزیند و او را حجّت آشکار خویش بر آفریدگانش قرار نمیدهد، مگر آنکه خصلتهای پسندیده در وجود او به کمال رسیده باشد و تمام گفتار و کردارش،
يكى از دوستان امام باقر (عليه السلام) به نام ابى عبيده مىگويد: در سفر، رفيق و همراه، امام باقر (عليه السلام) بودم. در طول سفر هميشه نخست من سوار بر مركب مىشدم و سپس آن حضرت بر مركب خويش سوار
يكى از دوستان امام باقر (عليه السلام) به نام ابى عبيده مىگويد: در سفر، رفيق و همراه، امام باقر (عليه السلام) بودم. در طول سفر هميشه نخست من سوار بر مركب مىشدم و سپس آن حضرت بر مركب خويش سوار
حضرت امام باقر (علیه السلام) به مردی به نام ابوحمزه فرمودند : «ای اباحمزه، کسی از شما که قصد سفری چند فرسخی دارد، دنبال دلیل و راهنما میگردد (تا به خطرات دچار نگردد)، و تو به راههای آسمان ناآگاهتر از
حمران بن أعین می گوید: “وارد شدم بر امام محمد باقر (علیه السلام) و عرض کردم به من وصیتی کن!” حضرت فرمود: “شما را وصیت می کنم به تقوای الهی[1] نتيجه تقوا میشود پاکیزه زندگی کردن از هر جهت. زندگی
امام باقر (علیه السلام) قبل از هر چیز بندۀ خالص خدا بود، و همواره در یاد و پرستش خدا به سر میبرد و هیچ چیز او را از بندگی خالص و عبادت بی شائبۀ خداوند باز نمیداشت. افلح، یکی از
«پند و موعظه» هيچ كس نيست كه از موعظه بى نياز باشد و هيچ جامعه اى نيست كه احتياج به پند و نصیحت نداشته باشد. موعظه كلامى است كه به دل نرمى و لطافت مى دهد. سنگدلی را از دل
«سرچشمه علوم الهی» “عبداللَّه بن نافع أزرق” یکی از سران خوارج بود که جزو سرسخترین دشمنان امیرالمؤمنین (علیه السلام) و خاندان ایشان به شمار میرفت. او پیوسته میگفت: “اگر من به راستى میدانستم که در تمام جهان کسى هست که
«سه موقعیت، سه عکس العمل» در طول زندگی، گاهی انسان در موقعیت هایی قرار میگیرد که برخی ویژگیهای پنهان شخصیتی وی آشکار گشته و شناخته میشود. “رضایت”، “غضب” و “قدرت” ازجمله این موقعیتها هستند و حالات انسان در هر یک
«يهود و اسرائيليات» از جمله گروه هاى خطرناكى كه در دوران ائمه اطهار (علیهم السلام) در جامعه اسلامى حضور داشتند و تأثير عميقى در فرهنگ آن روزگار بر جای گذاشتند، يهوديان بودند. شمارى از احبار يهود كه به ظاهر مسلمان
«پسندم همان که او پسندد ..» یار دیرین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، جابر بن عبد الله انصاری که دیگر پیر و فرتوت گشته بود، در بستر بیماری به سر میبرد. چهره نورانی او گواه خلوص
« بازار دنیا » ” دنیا نوعى از بازار کسب و تجارت است، عدّه اى در آن سود مى برند و عدّه اى از آن خارج مى گردند؛ در حالى که زیانکار و خسارت دیده اند. و عدّه اى دیگر
“مردی از اهل بهشت” محبت یکی از اجزای جدایی ناپذیر زندگی انسان است؛ همه ما نسبت به عدهای احساس محبت مینمائیم و به آنان علاقه مندیم و در مقابل، از برخی دیگر بیزاری جسته و دوری میکنبم. اما آدمی بر