طواف كنندگان بيت الهي ، بر مسجدي وارد مي شوند كه كعبه را در ميان دارد. آنان مي بايد طواف و گردش خود را از همان نقطه اي آغاز كنند كه در آن نقطه خداپرستان از ديرباز، بر سر آن به توافق و اتحاد رسيده بودند.
ـ آدم ابوالبشر به راهنمايي جبرائيل آيين حج را فراگرفته و با هفت دور طواف بر گرد كعبه چنين فضيلتي را درك كرد.
ـ شيث نبي (عليه السلام) نيز بدين سان مراسم حج را برگزار كرد و توانست به همان امري توفيق يابد كه آدم ابوالبشر بدان كامياب گرديده بود . شمار انبيائي را كه توفيق حج و طواف، نصيب آنها گشت ، تا 75 تن ياد كردند كه در ميان آنها قبل از حضرت ابراهيم (عليه السلام ) ، قوم حضرت هود ( عليه السلام ) دارای داستاني است:
حضرت هود قوم « عاد» را به پرستش خداي يگانه فرامي خواند؛ ولي آنان به نداي هود پاسخ مثبت نمي دادند، و به تكذيب او دلخوش بودند. خداوند مدت سه سال سرزمين آنان را از بارشِ باران محروم ساخت. قوم عاد شماري از كسان خويش را رهسپار كعبه ساختند تا از خداوند بخواهند بر سرزمينشان باران بباراند. آنان طي چهل روز بر گرد كعبه به طواف مي پرداختند و آيين حج را به جاي مي آوردند. . . .
اما آنچه بيش از همه درباره كعبه و حج، اذهان را به خود مشغول و معطوف مي سازد ، جريان مربوط به حضرت ابراهيم خليل است كه سرزمين فراموش شده مكه را آباد كرد، سرزميني كه نه حاصل خيز بود و نه كسي رغبت اقامت در آن را داشت، اما مي بايد كه اين نقطه از كره زمين به خاطر وجود كعبه در آن، بلندآوازه گردد.
ابراهيم كه از حيثيت والايي از نگاه يهود و نصاري و مسلمين برخوردار است و از آن رو كه همه انبياي پس از او، از ذريّه و نسل و نژاد او هستند، به « ابوالانبياء» ناميده مي شود . در راه دعوت مردم به خداي يكتا كمترين دريغي در مجاهدت و فداكاري او ديده نمي شود، تا جائي كه حتي بارها در معرض مرگ قرار گرفت ، ولي هرگز از پايمردي خود دست بر نداشت.
مردم بابِل بت هاي متعددي را پرستش مي كردند و هر شهري ربّ و خداوندگاري داشت. البته همه رسماً در برابر « اِله اعظم» خاضع بودند و شمار « آلهه» و بت ها نيز رو به كاستي نهاده بود.
ابراهيم در اين محيط ـ كه تعدّد آلهه در آن جلب نظر مي كرد و پيكره هايي براي آنها مي تراشيدند و در پرستشگاه ها نصب كرده بودند ، مي زيست، اما با فكر استوار خود ايمان داشت كه خدا يكي است و آن قدرتي كه بر هستي حاكم است ، يكتا و مُبرّي از همتا مي باشد . لذا تصميم گرفت مردم را از خرافه شرك برهاند و افكار و انديشه هاي آلوده آنان را از هرگونه تصوراتِ غلط پيراسته كند. خداوند متعال حضرت ابراهيم را با الهاماتِ هدايت آفرين، از رشد و ره يابي برخوردار ساخته و او را موظف كرد كه جامعه محيط خود را هشدار داده، اذهان آنها را از هاله هاي تيره شرك بسترد .
شرك ستيزي ابراهيم ( عليه السلام ) و اهتمام او در نشر روحيه توحيدي در ميان جوامع معاصرش در جاي جاي قرآن كريم جلب نظر مي كند، و مي بينيم هرگز كمترين تزلزلي در پايداري و پايمردي او در اين مبارزات و مجاهدتها ديده نمي شود و در درون منجنيق كه او را به فضا پرتاب مي كردند تا قعر تل عظيمي از آتش كه در ميانش افكنده شد ، جان و زبانش گوياي توحيد و مبلّغي بي وقفه و با شهامت براي جايگزين شدن يكتاپرستي در گيتي بود.
سرانجام، ابراهيم (عليه السلام ) مي بايد نقاطي را براي اشاعه توحيد و يكتاپرستي پشت سر گذارد تا به مكه درآيد و كانون توحيد جهاني را در اين سرزمين بنياد كند.
لذا پس طي مراحل مختلف ، خدا به ابراهيم فرمان داد كه كعبه را بنا كرده و آن را بازسازى كند تا به عنوان نخستين خانه اى كه براى پرستش خداى يگانه بنيان میشود، مورد استفاده قرار گرفته و آن را از نو تجديد كند. . .
بنابر اين حاجيان برگرد چنين خانه اى طواف مىكنند؛ خانه اى كه مطاف فرشتگان و شمار فراوانى از انبيا تا زمان حضرت ابراهيم بود و يكتايى معبودي را كه تنها او درخور پرستش است در اذهان ما بيدار مىسازد. چنين هدفى، ابراهيم شرك ستيز و بت شكن را درخواست مىكرد كه كانون توحيد را از نو بنا و بازسازى كند ؛ ابراهيمى كه در جهت احياى انديشه توحيد و يكتاپرستى لحظه اى آرام نمىگرفت. . .
(برگرفته از کتاب “در حريم كعبه ” ، تأليف : سيد محمد باقر حجتی)