امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند:
“هیچ بلایی نیست، مگر این که در آن، از طرف خدا نعمتی است.”[note]1- “ما مِنْ بَلِیة إِلاّ وَ لِلّهِ فیها نِعْمَةٌ تُحیطُ بِها” (بحارالانوار، جلد 75، صفحه 374)[/note]
مسالهی “توحید در عبادت” در حد اعلا و “خوف از قیامت” از خصائص بارز خاندان عصمت و طهارت است. نقل شده که یکی از دوستداران امام حسن عسکری (علیه السلام) میگوید:
“روزی امام (علیه السلام) را در ایام کودکیش در میان همسالانش دیدم، که آنها سرگرم بازی بودند، اما امام (علیه السلام) در گوشهای ایستاده بود و میگریست (اولین باری بود که ایشان را میدیدم). فکر کردم از اینکه دیگر بچهها وسیله بازی دارند و او ندارد، ناراحت و گریان است. جلو رفتم و اظهار محبت کردم و گفتم: … من برای تو اسباب بازی خوب میخرم. دیدم نگاه تندی به من کرد و گفت:
“وَ ما لِلَّعبِ خُلِقنا”
“ما برای بازی آفریده نشدهایم.”
من از این حرف تکانی خوردم و دیدم منطق، خیلی بلند، و افق فکر خیلی بالاست!
… پس گفتم: برای چه آفریده شدهایم؟ گفت:
“لِلمَعرِفَةِ و الطّاعَةِ”
“[ما را آفریدهاند که خدا را] بشناسیم و [او را] عبادت کنیم.”
من که مجذوب گفتارش شده بودم، گفتم: این سخن را شما از کجا میگویید؟
گفت: خدا فرموده است:
“آیا شما گمان کردهاید که شما را لغو و عبث آفریدهایم و سرانجام بازگشتی به سوی ما نخواهید داشت.”[note]2-“أ فَحَسِبتُم أنَّما خَلَقناکُم عَبَثاً وَ أنَّکُم اِلَینا لا تُرجَعونَ” (سوره مؤمنون، آیه 115)[/note]
دیدم منطق، منطق عقلانی و قرآنی است. از طرز تفکر خویش احساس شرمندگی کردم. بعد گفتم: … تو که هنوز کودکی و گناه نکردهای که اینچنین ناراحت و گریانی. دیدم گریهاش شدت پیدا کرد و گفت:
میبینم مادرم وقتی میخواهد از هیزمهای بزرگ آتش برافروزد، اول آتش در هیزمهای کوچک میافکند و آنها را آتشگیرهی هیزمهای بزرگ قرار میدهد. من میترسم از آن هیزم های کوچک و آتشگیرهی جهنم باشم …
دیدم او اصلا با من بسیار فاصله دارد. با حالی دگرگون از او جدا شدم و بعد فهمیدم او کیست و از کدام خاندان است.”
« برگرفته از سلسله مباحث معرفتی “صفیر هدایت”، تالیف آیت الله سید محمد ضیاء آبادی (شماره 27) »
سایت رشد، 8 ربیع الاول، سالروز شهادت
امام حسن بن علی العسکری (علیه السلام)
را به محضر مبارک فرزند بزرگوارشان، امام عصر (عج)
و سایر مسلمین تسلیت و تعزیت میگوید.
پاورقیها: