باسمه تعالی
برای بسیاری از ما پیش آمده که شرایط زندگی مان دچار تغییر و تحول کوچک یا بزرگ شده باشد. به عنوان نمونه این که مجبور شده باشیم شهر و دیار خود را ترک کنیم و به جای دیگر برویم. در این گونه مواقع واکنش ما چگونه است؟ آیا خود را با شرایط، هر چند سخت و دشوار باشد وفق میدهیم؟ آیا به ادامه زندگی عادی خود و وظایفی که به عهده مان بوده میپردازیم؟ یا به روزگار و زمانه شکایت میکنیم که چرا با ما چنین کردی و مشکلات و سختیهای پیش آمده را بهانهای برای انجام ندادن وظایف الهی میدانیم و از کارهایمان باز میمانیم؟
سراسر زندگی بزرگان دین، درگیر تغییر و تحولات و حتی مشکلاتی بود که حاکمان ستمگر زمانه برایشان پیش میآوردند که زندگی آنان را بهم بریزند یا حتی نابود کنند؛ اما هیچ یک از این دشواری ها مانع از ادای وظایف بندگی آن بزرگواران نشد و آن چه به عنوان هدایت امت بر عهده داشتند، لحظهای تعطیل نگشت. در این میان، زندگانی امام هادی (علیه السلام) نیز به خوبی ایمان و تسلیم در برابر امر خدا و مقاومت بی تزلزل آن حضرت در برابر مشکلات را به نمایش میگذارد.
به عنوان نمونه، چون متوکل به خلافت نشست، نامه هاى پى در پى از حجاز مبنى بر آن که اهالى مکه و مدینه به امام هادی (علیه السلام) گرایش دارند دریافت کرد. لذا ترسید که مبادا آن حضرت بر ضد او دست به قیام و شورش برند[1].از این رو ایشانرا به سامرا (مرکز خلافت) طلبید تا هم از نزدیک امام را تحت نظر داشته باشد و هم بتواند در مواقع ضرورى به راحتى بر ایشان فشار وارد کند. در نتیجه امام هادى) علیه السلام( به اجبار به سامرا نقل مکان کرد.
متوکل در همان ابتدا بر آن شد تا آن حضرت را شکنجه بدهد و از قدر و منزلت ایشان در نزد مردم بکاهد. از این رو دستور داد امام را پیش از آن که به نزد وى ببرند، در کاروانسراى گدایان منزل دهند. یکى از پیروان امام هادى (علیه السلام) به نام صالح بن سعد، در آن جا به خدمت آن حضرت رسید و شرایط ناهنجار و سخت و ناراحت کننده امام را مشاهده کرد. لذا بسیار متأثر شده به آن حضرت عرض کرد: فدایت شوم! اینان خواسته اند نور شما را خاموش سازند و شما را در میان مردم تحقیر کنند و براى همین است که در این جاى ناپسند منزل داده اند.
لکن امام هادی (علیه السلام) با آرامش و اطمینان تمام فرمود: “ما هر جا که باشیم، (همه چیز) برای ما مهیاست ما در سراى گدایان نیستیم[2].”
متوکل به خیال خود خواست امام را تحقیر کند، غافل از آن که منزلت امام در پیشگاه خدا و خدا جویان پاک سرشت، بسته به منزلى که در آن سکنا مىگیرد و یا ثروتى که دارد نیست، بلکه بسته به میزان زهد و تقوای او در دنیا و نزدیکی اش به پروردگارش مىباشد. بنابر این، صبر و شکیبایی او بر اهانتها و آزارها، آن هم در راه خدا، جز بر میزان نزدیکى او به خداوند نخواهد افزود.
آن حضرت در مدت اقامت خود در سامرا، رهبرى شیعه را به راه هاى مختلف در دست داشته و از سکونت در این شهر ناخشنود نبود؛ چنان که مىفرمود: “مرا بر خلاف میلم به سُرّ مَن راى(سامرا) آوردند و اگر مرا از این جا اخراج کنند، باز هم به رغم میل من است[3] …”
آری بنده برای بندگی و ادای وظیفه هر جا باشد و هر کجا که برود، خود را در محضر پروردگار میبیند و هر آنچه دوست میپسندد، او هم همان را میپسندد …
(بر گرفته از کتاب “هدایتگران راه نور – زندگانى امام هادی (علیه السلام)” تألیف آیة الله سید محمد تقى مدرسى (با تلخیص و اضافات))
پاورقی ها:
[1] این دغدغهای بود که کلیه خلفای معاصر با اهل بیت (علیهم السلام) داشتند.
[2] (بحارالانوار، جلد 50، صفحه 133)
[3] (امالی طوسی، صفحه 281)