باسمه تعالی
در ميان امامان ما ، سه بزرگوارند که در سن کودکي به امامت رسيده اند : اولي شان امام جواد (عليه السلام ) هستند که در سن 8 يا 9 سالگي ، بعد از شهادت پدر بزرگوارشان به امامت رسيدند . دومين آنها حضرت امام هادي ( عليه السلام ) امام دهم بودند که در سن 6 يا 8 سالگي متصدي امر امامت شدند و سوم حضرت امام حجة بن الحسن العسکري (عج ) مي باشند که ايشان هم در سن 5 سالگي حامل منصب امامت گرديدند .
ما که پيرو مکتب قرآن هستيم اين مطلب هيچ استبعادي ندارد (هرگز دور از ذهن نيست ) ، ما در قرآن مي خوانيم که حضرت مسيح ، عيسي بن مريم طفل نوزادي بوده که به نبوت رسيده است :
« قال اني عبدالله آتاني الکتاب و جعلني نبيا » ( سوره مريم آيه 30 )
وقتي که خداوند به طفل نوزادي شايستگي مقام نبوت داده باشد چه استبعادي دارد که به کودک 5 و 8 و 9 ساله هم شايستگي مقام امامت داده باشد ؟
علاوه بر اين بينش قرآني ، هنگامي که در زندگاني اين امامان همام بيشتر تأمل مي نمائيم ، مؤيدات فراواني را در اثبات مقام امامت آن بزرگواران مي يابيم که خود حکايت از انتصاب الهي امام و اتصال او با سرچشمه علوم الهي و معادن حکمت رباني دارد . به عنوان نمونه هنگامي که مأمون مورد طعن و سرزنش بني عباس در مورد امام محمد تقي (عليه السلام ) واقع گشت ، تصميم بر آن شد تا آن حضرت را در مجلسي مورد آزمايش قرار دهند و فقيهي خبره از ميان فقهاي اهل تسنن را مأمور نمايند تا ميزان تسلط امام بر فقه را بيازمايد. براي اين امر ، يحيي بن اکثم که در آن زمان در منصب قضاوت نشسته بود ، انتخاب شد . هنگامي که مجلس آراسته شد و بزرگان در آن حضور يافتند ، مأمون امام را نيز در آن جلسه حاضر نمود . در اين هنگام يحيي شروع به سؤال کرد و يکي از مسائل فقهي حج رامطرح نمود و نظر امام را جويا شد . آن بزرگوار در جواب ابتدا شرايط متفاوتي را که اين مسأله در آن شرايط مي تواند واقع گردد، مطرح نمودند و از يحيي بن اکثم خواستند که تعيين نمايد مسأله در کدام شرايط به وقوع پيوسته است . يحيي که هرگز انتظار اين امر و سؤال امام را نداشت از يکسو از ميزان تسلط امام بر دقائق فقهي شگفت زده گشته بود و از سوي ديگر در تعيين شرايط وقوع حکم درمانده بود ؛ چرا که هرگز پيش لز اين بدانها نينديشيده بود .
در اين هنگام بود که بزرگان حاضر در مجلس انگشت حيرت در برابر عظمت علمي امام جواد (عليه السلام ) ، به دندان گزيدند و نه تنها بدين ترتيب به مقام علمي آن بزرگوار آگاه گشتند بلکه ميزان تسلط خارق العاده امام را نيز ستودند. هنگامي که کار بدين جا منتهي گشت ، مأمون از امام تقاضا نمود تا خود حکم را در شرايط گوناکون وقوعش بيان دارند و امام (عليه السلام ) نيز حکم هر کدام از حالات مختلف را به تفصيل بيان فرمودند . ( مشروح اين مجلس مأمون در کتاب احتجاج طبرسي و ساير کتب ذکر گرديده است)