«روش انتقاد»

«روش انتقاد»

شاید برای ما پیش آمده باشد که در مواجهه با کار ناپسند فردی به انتقاد از شخص او پرداخته­ایم. این در حالی است که می‌توان به جای برخورد با شخص، عمل ناپسند او را تذکر داد و از این عمل برائت جست. در اين صورت نسبت به شخص خطاکار، نفرت در دل نخواهيم داشت و همچنین او نیز موضوع را خصومتی شخصی نخواهد پنداشت. فرهنگی که از آموزه‌های قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) استخراج و تبیین می‌شود، اين است که با گناه شخص مؤمن مقابله کنیم و نه با شخص او[1].

به عنوان نمونه در قرآن کریم مى­خوانیم که حضرت لوط (عليه السلام) به مردم مى­گفت: “من دشمن سرسخت اعمال شما هستم. [و نه دشمن شخص شما][2]

یا در جای دیگر خداوند در مواجهه با عصیان و نافرمانی افراد به پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور می‌دهد تا نسبت به عمل آنها بیزاری جوید نه از شخص آنها[3].

همچنين از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که: “چه بسا خداوند افرادى را دوست دارد؛ اما از عمل آنان ناخشنود است[4]

اگر فرد خطاکار احساس کند که شخصیت او محترم است و نقطه ضعف او، عمل ناپسندش می­باشد، زمينه ترک گناه و لغزش برای او فراهم‌تر می‌شود. اما اگر احساس کند که انسانى منفور و مطرود است، اميد به بازگشت برای او کمتر خواهد بود و محتملا هر روز به تباهى خود مى­ افزاید.

این قانون در مسائل خانوادگى و تربیت فرزند نیز جایگاه مهمى دارد. والدین خوب کسانى نیستند که فرزندان از آنها بترسند؛ بلکه کسانى هستند که شخصیت فرزندان خود را حفظ مى­ کنند. در اين صورت اگر فرزندان مورد خشم والدين قرار گرفتند، از لطف آنها مأیوس نمى­شوند، چرا که می‌دانند سبب خشم ایشان عمل زشت آنهاست و نه خود آنها.

به عنوان نمونه در انتقاد از عملکرد فرزند به جای مقایسه او با سایرین یا تحقیر وی به او بگویند: “فرزندم! تو سال قبل، از امسال بهتر بودى.” یا بگویند: “انسان باید هر روز از روز قبل بهتر باشد و هر چه بهتر باشى نزد خدا و مردم و والدین محبوب­تر خواهى بود.” به عبارت ديگر اگر او را با خودش مقایسه کنند و نه با دیگران، این کار در اصلاح فرزند نقش مثبتى خواهد داشت.

بنابراین، در مواجهه با اعمال ناشايست براى خطاکار رقیب نتراشیم تا حس حسد و انتقام را در او بپرورانیم؛ بلکه خوبی­ هاى او را هم به او یادآوری کنیم؛ سابقه درخشان او را متذکر شویم؛ بزرگوارى خانوادگی او را گوشزد کنیم؛ از توان و استعداد او سخن به میان آوریم تا او احساس يأس نکند و بداند که هنوز محبوب و توانمند است.

به عنوان حسن ختام، نمونه‌ای از این فرهنگ کریمانه را در سیره امام کاظم (علیه السلام) با هم مرور می‌کنیم:

شخصی خدمت امام کاظم (علیه السلام) رسید و عرض کرد: “مردی از دوستداران [و پیروان] شما شراب می‌نوشد و مرتکب گناه می‌شود. آیا ما از او دوری و برائت جوئیم؟”

امام (علیه السلام) فرمود: “[خیر؛ نه از خودش ولی] از کار زشتش برائت جویید و از کار نیکش دوری نکنيد. عمل زشتش را ناپسند بشماريد.”

شخص مجددا پرسید: “پس آیا می توانیم او را فاسق یا فاجر بنامیم؟”

حضرت (علیه السلام) با متانت، مصداق فسق و فجور را برای او توضیح داده و دوباره فرمودند: “… شما بگویید کارش بد است و مرتکب اعمال زشت می‌شود. مؤمن است ولی کارش زشت است[5]…”

آری؛ این مرام اهل بیت (علیهم السلام) است که در مواجهه با اشتباهات افراد بين شخص و عمل او تفکيک قائل می‌شوند؛ ما تا چه اندازه خود را به اخلاق آنان نزدیک می­بینیم؟

«برگرفته از کتاب: “امر به معروف و نهی از منکر”، تالیف: “حجت الاسلام محسن قرائتی” (با تلخیص و اضافات)»


پاورقی ها:

[1] البته باید توجه داشت که این فرهنگ نسبت به مؤمنان مصداق دارد و اگر شخصی ایمان را رها کرد و به صف کافران یا مشرکان ملحق شد، آنگاه خداوند ابتدا از خود او و سپس از عمل پلید او برائت می­جوید. شواهد بسیاری در این زمینه در قرآن کریم قابل مشاهده و بررسی است.

[و أذان من اللّه و رسوله إلى النّاس يوم الحجّ الأكبر أنّ اللّه بري‏ء من المشركين و رسوله و …؛

و اين، اعلامى است از ناحيه خدا و پيامبرش به (عموم) مردم در روز حج اكبر [روز عيد قربان‏] كه: خداوند و پيامبرش از مشركان بيزارند. (سوره توبه، آیه 3)قد کانت لکم أسوة حسنة فی‏ إبراهیم و الّذین معه إذ قالوا لقومهم إنا برآؤا منکم و مما تعبدون من دون الله…؛ براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامى که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از خود شما و آنچه غیر از خدا مى‏پرستید بیزاریم…» (سوره ممتحنه، آیه 4)]لذا کفر و شرک گناهانی هستند که شخص را مبغوض دائمی خداوند می­کنند و قابل چشم‌پوشی و بخشش نیستند

[2] قال إنی لعملکم من القالین. (سوره شعراء، آیه 168)

[3] (سوره شعراء، آیه 216)

[4] (نهج البلاغه، صفحه 216)

[5] (کنز جامع الفوائد، صفحه 304؛ بحارالانوار، جلد 27، صفحه 137)