«معجزه دوستی»
حتما تا به حال آمار مشکلات اجتماعی و جهانی توجهتان را به خود جلب کرده است. خشونت ها، جدایی ها، قتل ها، خودکشی ها، مشکلات خانوادگی، تبعیض ها، جنگ ها و ده ها مشکل و معضل دیگر که بشر همیشه به دنبال آن بوده تا برای آنها چاره ای بی اندیشد. اما ریشه همه این مشکلات از کجاست و به راستی چاره چیست؟ بررسی این موضوع احتیاج به مقدمه ای کوتاه دارد:
“حب ذات” یعنی “خود دوستی” و “حب غیر” یعنی “دگردوستی”. این دو میل فطری، به قضای حکیمانه الهی در نهاد تمام فرزندان بشر آفریده شده است. هر یک از این دو خواهش طبیعی، سهم موثری در تامین سعادت و آرامش بشر دارد و باید در جای خود ارضا گردد.
خود دوستی، از غرایز مشترک حیوان و انسان است که مایه نگهداری از خود و شئون شخصی اوست. این تمایل، آدمی را به خویش متوجه میکند و انسان را وا میدارد تا آنچه را که برای خویش مفید تشخیص داد، به سوی خود جلب کند و هر چه را که مضر و ناملایم شناخت، از خود دفع کند.
دگردوستی، که از صفات اختصاصی بشر و از تمایلات عالی انسانی است، مایه مهرورزی به مردم و دوست داشتن دیگران است. این تمایل، آدمی را به غیر خود متوجه میکند و به زندگی، لطف و صفای انسانی میبخشد. احیای این کشش روحانی، جامعه را با هم مهربان میسازد؛ حس تعاون و همدردی را به جریان میاندازد و افراد را در غم و شادی یکدیگر شریک میکند[1].
غریزه خود دوستی مانند سایر غرایز حیوانی، در وجود بشر ریشه ای عمیق دارد؛ خود به خود شکفته میشود و به سرعت رشد میکند و برای نیرومند شدن، نیازی به حمایت و پرورش ندارد. اما تمایل دگردوستی مثل سایر تمایلات عالی انسانی، بدون تربیت و مراقبت، نیرومند نمیشود[2].
دگردوست واقعی، کسی است که انسانها را برای انسان بودن و به انگیزه عواطف پاک انسانی دوست بدارد و محبتش فارغ از خودخواهی و منافع مادی باشد. چنین دوست داشتنی، حاکی از تعالی روان و نشانه صفای روح و از مختصات انسان است. این قسم از دوستی و محبت، زندگی آدمیان را از حیوانات جدا میکند؛ جوامع بشری را با هم مرتبط میسازد و دل های مردم را با رشته های محبت انسانی به هم پیوند میدهد. چنین محبتی، مردم را از خوی حیوانی و درندگی برکنار میدارد و به انسانها ایمنی و اطمینان خاطر میبخشد. همچنین دگر دوستی حقیقی، محیط صلح و صفا به وجود میآورد و زندگی را مطبوع و دلپذیر میسازد.
بدین ترتیب، هرگاه بتوانیم انسان ها را آگاهانه دوست داشته باشیم، زندگی را در خوشی و سعادت به سر خواهیم برد. این داروی محبت و دوستی، که شفابخش همه رنج ها و غم هاست، از قرن ها پیش توسط کلیه پیامبران الهی تجویز شده است. در آیین مقدس اسلام، مساله دگردوستی و محبت به انسانها مورد کمال توجه قرار گرفته و پیشوایان مذهبی این خوی پسندیده را یکی از عوامل “سعادت بشر” و از وسایل “جلب عنایت الهی” دانسته اند.
به عنوان نمونه حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السلام) میفرمایند:
“مردمان زمین پیوسته در رحمت الهی هستند؛ مادامی که یکدیگر را دوست بدارند و ادای امانت کنند و رفتارشان بر وفق حق و حقیقت باشد[3].”
مکتب آسمانی اسلام زندگی مفید و سودبخش را تنها نصیب کسانی میداند که تمایل خود دوستی و دگردوستی خویش را به موازات یکدیگر و با اندازه گیری صحیح پیش ببرند. از طرفی به خود متوجه باشند و در راه تعالی معنوی و تامین حوایج مادی خود کوشش کنند و از طرف دیگر، به دیگران متوجه باشند و آنان را نیز به مسیر پاکی و فضیلت سوق دهند و موجبات خوشبختی و سعادتشان را فراهم آورند.
این، نسخه ای الهی است برای التیام دردها و مشکلات اجتماعی بشریت و اینک نوبت تصمیم گیری ماست … آیا ما با استفاده از تعالیم آسمانی و به کار بستن برنامه آن، تلاش خود را در دگردوستی و خدمتگزاری به مردم به کار میبندیم و از این راه خود و دیگران را به سعادتمندی و خوشبختی میرسانیم؟ جا دارد با اندکی تامل، مسیرمان را برای همیشه زندگی برگزینیم …
«برگرفته از کتاب “جوان؛ از نظر عقل و احساسات”، تالیف “مرحوم حجت الاسلام محمدتقی فلسفی”(همراه با تلخیص)»
پاورقی ها:
[1] (سوره مجادله، آیه 22)
[2] اگر والدین و مربیان از دوران کودکی متوجه فرزندان باشند و وظایف خود را خوبی انجام دهند، میتوانند این خوی انسانی را تدریجا در نهادشان پرورش دهند و آنان را بشردوست و خیرخواه بار بیاورند
[3] (مجموعه ورام، جلد 1، صفحه 12)