«متهم کیست؟»
دانش امامان(علیهم السلام)، گوهری است که همواره روشنگری میکند. این علم، نزد آنان همچون خورشیدی تابان است که شرایط، در آن تاثیری ندارد و در مواقف و مراحل مختلف بروز و ظهور دارد. از این روست که امام حتی در سنین کودکی و خردسالی، در مقابل سؤالاتی که برای ایشان طرح میشود، بهگونهای پاسخ میدهد که حتی دشمنان را به حیرت وا میدارد.
روزى أبو حنیفه با عبداللَّه بن مسلم وارد مدینه شد. عبداللَّه به او گفت: “اى أبو حنیفه، یکى از علماى آل محمّد (علیهم السلام)؛ جعفر بن محمّد (علیهما السلام)اینجاست. بیا نزد او برویم تا قدرى از علم او بهره ببریم.” وقتى به خانه آن حضرت رسیدند، به گروهى از علماى شیعه برخوردند که منتظر ایستاده بودند که یا او بیرون آید یا آنان نزدش بشتابند. در این حال ناگاه، پسر بچّه کم سنّ و سالی از منزل خارج شد. با خروج او، همه از هیبتش برخاستند. أبو حنیفه از همراهش پرسید: “اى پسر مسلم، او کیست؟”
عبدالله بن مسلم گفت: “فرزند جعفر بن محمّد، موسى است.”
ابو حنیفه گفت: “به خدا مقابل شیعیانش او را شرمنده میکنم.”
عبد اللَّه به او گفت: “هرگز نمیتوانی این کار را انجام دهی.”
أبو حنیفه گفت: “به خدا قسم همان که گفتم را انجام میدهم.” سپس رو به جانب امام کاظم (علیه السلام)کرد و پرسید: “اى پسر، گناه از چه کسى صادر مىشود؟”
امام (علیه السلام)فرمود: “اى شیخ، از سه حالت خارج نیست. یا (گناه) از طرف خداوند صادر میشود و بنده در آن نقشى ندارد؛ که در این حالت، سزاوار حکیم نیست که بندهاش را بهخاطر گناهى که نکرده است، مؤاخذه کند.
و یا (آن گناه، هم از) بنده است و (هم از) خدا، (در این صورت) خدا شریکی قوىتر است (نسبت به بنده) و شایسته نیست که شریک بزرگ، (شریک) کوچک را بهخاطر گناهش مؤاخذه نماید.
و یا گناه فقط از بنده صادر مى شود و از خدا نیست؛ در این صورت، خداوند اگر بخواهد میتواند عفو کند و یا او را عقوبت مى نماید.”
عبداللَّه گفت: “ابو حنیفه آن چنان ساکت شد که گویا سنگى را بلعیده و در دهان دارد!! لذا به أبو حنیفه گفتم: “مگر نگفتم متعرّض اولاد رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) نشو.”
آری این تنها امام است که حتی در آن سن، میتواند چنین پاسخی به سؤال کننده بدهد. جوابی کوتاه اما کامل، به طوری که یکی از اساسیترین آموزههای مکتب اهلبیت(علیهم السلام) را در ارتباط با اصل عدل به ما میآموزد. یعنی هر آنچه که ما به عنوان انسانی مختار ـ با حریت و آزادی که خداوند در ما به ودیعه نهاده است ـ انجام میدهیم، صرفا به ما منتسب است و در صورت انجام گناه، این ما هستیم که سزاوار عقوبت هستیم و سزاوار نیست انگشت ملامت را سوی خالق و دیگران نشانه رویم[1].در این صورت است که نظام جزا و پاداش، بهشت و جهنم و … معنایی واقعی و حقیقی پیدا میکند و بر مبنای این اصل مهم است که اصلعدل از اصول اعتقادات شیعه شناخته شده است.
(برگرفته از کتاب “الإحتجاج على أهل اللجاج”، جلد 2، صفحات 387 و 388”[2].، تألیف مرحوم علامه طبرسی (با اندکی تصرف))
پاورقی ها:
[1] در این زمینه امیر المؤمنین (علیه السلام)میفرمایند: “… عدل آنست که او (خداوند) را متهم (به گناه) نکنی.” (إعلام الوری صفحه 291)همچنین امام صادق (علیه السلام)میفرمایند:”… اما عدل آنست که آنچه که خداوند تو را بهخاطر آن سرزنش میفرماید، به خالقت نسبت ندهی.” (توحید صدوق، صفحه 96)
[2] در تهیه این متن از ترجمه فارسی کتاب احتجاج ـ که به کوشش آقای بهراد جعفرى انجام پذیرفته ـ استفاده شده است