همه ما در طول زندگی روزمره خود بارها و بارها با دوست و همکار و یا لااقل با مردم عادی مواجه شده و با آنان ارتباط داریم. گاهی پیش میآید که از رفتار ایشان ناراحت و آزرده خاطر میشویم. احساس میکنیم که آن ها راه و رسم درست ارتباط و هم زیستی با دیگران را رعایت نکرده و وظایفشان را در برابر دیگر افراد به خوبی انجام نمیدهند؛ حال آنکه ممکن است آنان هیچ اشکالی در رفتار خود نبینند. آیا این ناراحتی ما درست و به حق بوده یا بی جا و نادرست؟ حق با چه کسی است؟
به راستی اگر دین خدا مدعی تأمین سعادت انسان هاست، طبیعتاً نمیتواند از نیازهای اجتماعی و تنظیم روابط میان پیروان خویش غافل باشد. لذا اگر با همین رویکرد آموزه های اهل بیت (علیهم السلام) را مورد بازنگری قرار دهیم، ناخوانده های زیادی را در این خصوص مییابیم. به عنوان نمونه، امام باقر (علیه السلام) در وصیتی به پیروان خویش با اشاره به برخی از این آموزه های فردی و اجتماعی، میفرمایند:
“ای شیعیان ما! وصایا و عهد و پیمان ما با دوستانمان را خوب بشنوید و درک کنید [تا به آنها عمل کنید]؛ در گفتارتان راستگو باشید. به عهد و قسم های خود چه با دوستانتان و چه با دشمنانتان وفا کنید. یکدیگر را در اموال خویش شریک گردانید، از صمیم قلب همدیگر را دوست بدارید. به فقیرانتان صدقه دهید. در کارهایتان به صورت دسته جمعی عمل کنید. بر هیچ کس فریب و خیانت نورزید. بعد از یقین، راه انکار نپیمایید و بعد از اقدام کردن به کاری به خاطر ترس آن را رها نکنید. هرگز هیچ یک از شما به دوستان خود پشت نکند [و آنها را تنها نگذارد] … هرگز کارهایتان برای غیر خدا [و به قصد ریا] نباشد …”
سپس فرمود: “در میان مدعیان پیروی از ما، کسی از اولیای واقعی خدا و پیامبر اوست که هرگاه سخن گوید، راست گوید و هرگاه وعده دهد، به آن وفا کند و هرگاه به او امانتی دهند، آن را [به صاحبش] بازگرداند و هرگاه حق به او عرضه گردد، بپذیرد و اگر از او درخواست انجام کار واجبی که وظیفه اوست شود، دریغ نورزد …
قطعا و مسلّماً شیعه علی (علیه السلام) صدایش را بلند نکند و خشم و ناراحتی اش از او فراتر نرفته و دامنگیر بقیه نگردد و با دشمنان ما پیوند ندارد …
(شیعه امیر المؤمنین (علیه السلام)) اگر مؤمنی را ملاقات کند، او را تکریم میکند و اگر با جاهلی برخورد کند، از او دوری میجوید … [آن چنان دارای عزت نفس است که] حتی اگر از گرسنگی بمیرد، از کسی غیر از برادران ایمانی اش چیزی نمیخواهد. شیعه ما از سخنان ما دم میزند.
همانا نیکوکارترین مردم شخصی است که از اهل دنیا (چه پدر باشد یا فرزند یا فرماندار و یاور) دوری کند و برای خدا نسبت به برادرانش خیرخواهی و (در خوشی های خود و غم های آنان) برابری داشته باشد. اگر چه به ظاهر سیاه پوست و از نژادی گمنام باشد.
شیعیان ما در زمین (نسبت به عواقب اعمال بد و گناهان و مواقف هولناک قیامت و عذاب الهی) اعلام خطر میکنند و برای کسانی که در پی اطاعت و فرمانبری خدا هستند، چراغ هایی فروزان و نشانه هایی آشکار و پیشوایانی هستند (که به وسیله آنها مسیر صحیح را مییابند.) و برای افرادی که (در حوائج خود) به ایشان مراجعه کنند مایه آرامش اند؛ با دوستانشان با مدارا و نرمخویی برخورد میکنند؛ سهل گیر، گذشت کننده و همواره مهربان هستند؛ این ها ویژگی های ایشان در تورات و انجیل و قرآن کریم است.
همانا یک مرد عالم، (هنگامی) از شیعیان ماست که زبانش را (از گناه و کلام بیهوده) حفظ کند و درون خویش را با اطاعت از ولی نعمتان خود پاک گرداند … .
در این میان مردی از حضرت سوال کرد: “پدر و مادرم به فدایت! ثواب و منزلت چنین کسی که وصف کردی چیست؛ اگرچه صبح و شب در امنیت و محفوظ باشد؟ (و در رویارویی با دشمنان قرار نگیرد و یا به سعادت شهادت نائل نشود) ”؟!
آن حضرت فرمود: “به آسمان امر شود که سایه های (رحمت) خود را بر او بیفکند و به (کارگزاران الهی در) زمین دستور داده شود که او را تکریم کنند و نور، مامور هدایت و روشنگری اش گردد.”
آن مرد دوباره پرسید: “نشانه این شخص در دنیا چیست؟”
امام باقر (علیه السلام) فرمود: “اگر درخواستی کند، به او داده شود و اگر دعا کند، مستجاب میشود و اگر طلبی کند، به آن میرسد و اگر مظلومی را یاری کند، پیروز و غالب گردد.”
به راستی اگر تک تک ما به این توصیه ها و آموزه های فردی و اجتماعی پایبند باشیم، آیا جایی برای بسیاری از مشکلات اجتماعی باقی میماند؟ حقیقتا اگر در روابط اجتماعی این گونه به هم بنگریم و همگی به همین نحو عمل کنیم، باز هم نشانی از دلخوری ها، نارضایتی ها و ناراحتی ها در بین افراد بر جای خواهد ماند؟
(برگرفته از کتاب ” دعائم الإسلام “، تالیف: “نعمان بن محمد المغربی” (همراه با تلخیص)