السلام عليک يا فاطمة الزهراء
السلام عليک يا سيدة نساء العالمين من الأولين و الآخرين
السلام عليک ايتها الصديقة الشهيدة
بالاترين مرتبه کمال انسانيت ، مقام عصمت است که رضا و غضب انسان در همه امور، بر مدار رضا و غضب خدا باشد . اگر عصمت کبري به آن است که انسان کامل به جائي برسد که در همه امور ، به رضاي خدا راضي شود و به غضب خدا ، غضب کند ؛ فاطمه زهرا کسي است که خداوند متعال به رضاي او راضي مي شود و به غضب او ، غضب مي کند و اين مقامي است که منشأ حيرت انسان هاي کامل است . . .
اوست که در مکاشفات يوحنا ، علامتي است عظيم که در آسمان ظاهر شده ؛ زني که آفتاب را در بر دارد و ماه زير پايش ، و بر سر تاجي از 12 ستاره دارد[1] .
اوست که همسر و مادر دوازده رئيس از اولاد اسماعيل است که خداوند در سِفر تکوين تورات ، به حضرت ابراهيم خبر داد .[2]
او در سوره ” دخان ” ، تـأويـل ” شب مبارکه ” اي اسـت که در آن ” هر امر استواري فيصله مي يابد.”[3]
او در زمانه ، يگانه زني است که خداوند متعال ، دعاي او را در روز مباهله ، هم طراز دعاي پيامبر اکرم و اميرالمؤمنين قرار داده است .
اوست که در شب معراج رسول خدا ديد که بر در بهشت نوشته شده است : ” فاطمة خيرة الله”[4] فاطمه ، برگزيده خداست ”.
در شخصيت او همين بس که اول شخص وارد شونده بر بساط قرب الهي ، اوست ؛ چرا که رسول خدا فرمود : ” فاطمه نخستين کسي است که به بهشت وارد ميشود[5] .
او يگانه گوهري است که خداوند به بعثت پيغمبر خاتم بر مؤمنين منت نهاد ( سوره آل عمران آيه 64 ) و به وجود آن گوهر ، بر آن سرور منت نهاد و فرمود : ” ما به تو کوثر داديم ، پس بر پروردگارت درود فرست و قرباني کن[6] ،
آيا پس از رحلت رسول خدا ، چه شد که چنين کسي با دلي پر درد ، گفت : ” بر من مصيبت هائي فرود آمد که هرگاه بر روزهاي روشن فرود مي آمد ، چونان شب ، تيره و تار مي شدند[7] ” ،و هنگامي که به خاک سپرده شد ، از بدن رنجور او ، شبحي باقي مانده بود . ” مانند شبحي گشته بود [8] و اميرالمؤمنين در اين مصيبت ، آنچنان از پاي درآمد که به رسول خدا گفت : “اما اندوه من ( در فقدان فاطمه ) هميشگي است و از اين پس هر شب من ، تا به سحر به بيداري خواهد گذشت[9] ”
علي بن عيسي اربلي داستان شهادت فاطمه (سلام الله عليها) را نقل کرده تاآنجا که مي گويد :
هنگامي که زهرا (سلام الله عليها) ازدنيا رفت و به شهادت رسيد ، پارچه اي بر روي پيکر مطهر او کشيده شده بود ، أسماء گويد در اين وقت ، حسن وحسين (عليهما السلام ) واردشده و گفتند :
اي أسماء ! مادر ما ، درچنين وقتي نمي خوابيد !؟ ؛ أسماء عرض کرد : اي فرزندان رسول خدا ، مادرتان نخوابيده ، بلکه ازدنيا رفته است !
حسن ( عليه السلام ) که اين سخن را شنيـد ، خود را روي بدن مطهـر مادر انداخـته و صورتـش را مي بوسيد و مي گفت : ” مادر جان ! پيش از آنکه جان از بدنم بيرون رود ، با من سخن بگو[10] “
حسين (عليه السلام) پيش آمده ، پاي مادر را مي بوسيد و مي گفت : ” مادرجان من فرزند تو حسين هستم ، با من سخن بگوي ، پيش از آنکه قلبم بشکافد ومرگم فرا رسد ! . . .[11]”
(به نقل از کشف الغمه جلد2 – صفحه 126)
برچسب خورده :غضب بانویی آسمانی بهشت_حضرت فاطمه زهرا_ عصمت کبری_ مقام عصمت_ نخستین وداع حسنین (ع) با مادر
پاورقي ها :
[1] مکاشفات يوحناي رسول ، باب 12
[2] باب 17 در سِـفـر تکوين تورات
[3] سوره مبارکه دخان ، آيه 3 و 4
[4] ( تاريخ بغداد ، جلد 1 ، صفحه 274 )
[5] ( ميزان الإعـتدال ، جلد 2 ، صفحه 131 )
[6] سوره مبارکه کوثر ، آيات 1 و 2
[7] ( بحارالأنوار جلد 79 صفحه 106)
[8] ( دعائم الإسلام ، جلد 1 ، صفحه 232 )
[9] ( نهج الـبلاغه ، خطبه شماره 202 )
[10] يا امّاه ! کـلميني قبل ان تفارق روحي بدني
[11] يا امّاه ! انا ابنک الحسين ، کـلميني قبل ان يتصدع قلبي فأموت