«جانشین پاکان»
باسمه تعالی “هر کس بمیرد در حالى که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است[1].” پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ابتدایی ترین مرحله شناخت امام، شناخت ظاهری است. یعنی این که چه
باسمه تعالی “هر کس بمیرد در حالى که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است[1].” پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ابتدایی ترین مرحله شناخت امام، شناخت ظاهری است. یعنی این که چه
باسمه تعالی “بدترین افراد، بندهای است که دو رو و دو زبان باشد[1] …” (امام حسن عسکری (علیه السلام)) نفاق یا دورویی یا دوزبانی در اصل به معنای مخالفت ظاهر با باطن و درون است. بعضی از انسانها در به
باسمه تعالی «ای روح الله! آمده ام که ملکه، فرزند وصی تو شمعون را برای این فرزندم خواستگاری نمایم[1]»… بشر بن سلیمان از دوست داران امام هادی (علیه السلام) و امام عسکری (علیه السلام) و همسایه ایشان در سامرا بود.
باسمه تعالی حتما تا کنون برای شما هم اتفاق افتاده است که با جملات و عبارتی مواجه شوید که معانی متعددی از آن فهمیده میشود. تصور کنید پدر شما از شما خواسته است که کاری برای او انجام دهید و
باسمه تعالی امام حسن عسکری (علیه السلام) میفرمایند: “برترین مردم در نزد خدا، کسی است که نسبت به حقوق برادرانش آشناتر و در ادای آن حقوق کوشاتر باشد و کسی که در دنیا برای برادرانش فروتنی کند، او پیش خدا
باسمه تعالی همه ما کمابیش در زندگی روزمره یمان با افرادی مواجه شده ایم که خود را منتسب به اهل بیت (علیهم السلام) و از شیعیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) میدانند. حقیقت آنست که میدان برای ادعا وسیع است، اما به راستی ملاک تشخیص شیعه راستین از
باسمه تعالی ابو هاشم جعفری از اصحاب امام حسن عسکری (علیه السلام) می گوید: از آن حضرت شنیدم که فرمودند: “از گناهانی که آمرزیده نمی شود، سخن آن شخصی است که (گناهی از گناهان خویش را در مقابل سایر خطاهایش
باسمه تعالی روزی امام حسن عسگری (علیه السلام) شخصی را نزد بختیشوع، یکی از پزشکان بزرگ آن روزگار فرستاد و از او خواست تا یکی از شاگردان خود را نزد حضرت بفرستد. در آن روزگار امام حسن عسگری (علیه السلام)
باسمه تعالی گروه بر حقی را در نظر بگیرید که علیرغم حقانیتشان از سوی حکومت و سایر گروههای مختلف اجتماعی و عقیدتی تحت فشار هستند. حکومت گاه آشکار و گاه پنهان به قتل و غارت آنان دست مییازد و تقریباً
باسمه تعالی نقل شده است که امام حسن عسکری (علیه السلام) در نامهای گهربار برای ابن بابویه[1]رحمة الله علیه که از فقهای مشهور زمان خویش بوده است، چنین فرمودهاند: “امّا بعد، تو را ای پیر و معتمد و فقیهم، ابو
باسمه تعالی امام حسن عسکری (علیه السلام) در سال 232 هجری در مدینه چشم به جهان گشودند. ایشان مانند دیگر ائمه (علیهم السلام) تحت ظلم و جور حکام وقت قرار داشته و سختترین روزها را زیر نظر چند تن از
باسمه تعالی امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند: شدیدتر از یتیمی یتیمی که از پدرش جدا شده، یتیمی یتیمی است که از امام خویش جدا گشته است و به او دسترسی ندارد و حکم او را در زمینه شرایع دینیاش
باسمه تعالی امام هادی (علیه السلام) فرمودند: “بی نیازی و ثروت آن است که آرزویت کم باشد و به آنچه برایت کافی است راضی باشی[1].” در مسابقه ای با موضوعِ “چه آرزو دارید؟”، کسی برنده شد که نوشته بود:”آرزو دارم
باسمه تعالی حسد، یکی از صفات ناپسند و ریشه بسیاری از دشمنیها، جبهه گیریها و غیبتهاست. حسد در حقيقت آرزوی زوال نعمت از ديگران است. در مقابل حسد، غبطه قرار دارد. غبطه آنست که انسان آرزو کند که نعمتی همانند
باسمه تعالی ابوهاشم جعفری، یکی از شاگردان و اصحاب برجسته امام رضا، امام جواد و امام هادی (علیهم السلام) بود. روزی امام هادی (علیه السلام) او را دید و قاطعانه به او فرمود: “چرا تو را می بینم که در
باسمه تعالی در تاریخ نقل شده است که بُريحه عباسى كه از طرف متوكّل، مسئوليّت امامت نماز جمعه شهر مدينه و مكّه را بر عهده داشت و جيرهخوار او بود، براى متوكل نوشت: “اگر به مكه و مدينه احتياج داری
باسمه تعالی خود را از گزند کسی که خویشتن را ناچیز و خوار مییابد[و در باطن نسبت به خود احساس حقارت و پستی دارد]،در امان ندان[1]! خداوند متعال، انسان را با مدال افتخار و لیاقت، بزرگی و کرامت بخشید؛ تا
باسمه تعالی موسی مبرقع (برادر امام هادی (علیه السلام) گوید: در دیوان عمومى به یحیى بن اکثم برخوردم. یحیی از من مسائلى پرسید و من نزد برادرم على بن محمد الهادی (علیه السلام) رسیدم و میان من و ایشان گفت
باسمه تعالی در بدن متوکل، خلیفه عباسی جوشی چرکین ظاهر شد که نزدیک بود از آزار آن جان به جان آفرین تسلیم کند. هیچ جراحى نمیتوانست آن را جراحی کند و ماده آلوده را از آن بیرون آورد. مادر متوکل
باسمه تعالی عمر سپری می شود، مرگ فرا می رسد، زندگی دنیا پایان می پذیرد، روح که معیار شخصیت انسان است، به سرای جاودان منتقل می شود و حیات در عالم آخرت آغاز می گردد. مرگ از جمله آیات حکیمانه