یکی از ارزشهای والای انسانی و اسلامی، رعایت ادب است. ادب در برابر بزرگان و مقدسات و در همهی موارد زندگی، زینت اخلاق و از عوامل و ارکان مهم شخصیت معنوی است.
امیرمؤمنان (علیهالسلام) در ضمن سفارش به فرزندش امام حسن (علیهالسلام) در فراگیری ادب، فرمود:
“پسرم! ادب، مايۀ بارور شدن خرد و هوشياری دل و نشانه برتری است.”[note]1- یا بنی! الادب لقاح العقل، و ذکاء القلب و عنوان الفضل؛ ارشاد القلوب دیلمی، ص 160.[/note]
نیز فرمود: “هیچ ارثی ارزشمندتر از ادب نیست.”[note]2- لا میراث کالادب؛ نهجالبلاغه، حکمت 51.[/note]
حضرت علی (علیهالسلام) در همان خردسالی عباس (علیهالسلام) توجه خاصی به تربیت عباس (علیهالسلام) داشت. او را به تلاشها و کارهای مهم و سخت مانند کشاورزی، تقویت روح و جسم، مهارتهای نظامی و فضایل اخلاقی، علیم و عادت داده بود. او به برادران و خواهرانش احترام شایان مینمود و دوشبهدوش آنان در بالا بردن سطح فرهنگ مردم میکوشید و در یک کلام، بازوی پر توان پدر و چشم نافذ اسلام و مطیع برادرانش حسن و حسین (علیهمالسلام) بود. سخن علی (علیهالسلام) در زبان، و سیمای حسن (علیهالسلام) در چهره، و خون حسین (علیهالسلام) در رگها داشت و در این میان ادب را به خوبی از پدر و برادران بزرگتر خود آموخته بود.
روزی امام حسین (علیهالسلام) در مسجد آب خواست. عباس (علیهالسلام) که در آن هنگام کودک بود، بیآنکه به کسی بگوید با شتاب از مسجد بیرون آمد. پس از چند لحظه دیدند، ظرفی را پر از آب کرده و با احترام خاصی ظرف آب را به برادرش امام حسین (علیهالسلام) تقدیم کرد.
روز دیگری، خوشهی انگوری را به او دادند. او با اینکه کودک بود، با شتاب از خانه بیرون آمد، پرسیدند: کجا میروی؟ فرمود: “میخواهم این انگور را برای مولایم، حسین (علیهالسلام) ببرم.” [note]3- معالی السبطین، ج 1، ص 443.[/note]و این گونه به رسم احترام، برادر بزرگتر (علیهالسلام) و فرزند پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر خود مقدم می داشت.
نقل شده: “عباس (علیهالسلام) بدون اجازه در کنار امام حسین (علیهالسلام) (برادر بزرگتر و امام خود)، نمینشست، و اگر پس از اجازه مینشست، مانند خدمتگذاری خاضع دو زانو در برابر سرور خود مینشست.”[note]4- شخصیت ابوالفضل علیهالسلام از: عطایی خراسانی، ص 116 و 117.[/note]
در طول 34 سال عمر حضرت عباس (علیهالسلام) آن بزرگوار به رسم احترام هرگز برادرش امام حسین (علیهالسلام) را برادر خطاب نکرد، بلکه با تعبیراتی مانند، سیدی، مولای، یابن رسول الله، آقای من، سرور من، ای پسر رسول خدا؛ آن حضرت را صدا میزد، جز در مورد آخرین ساعت عمر، در لحظهی شهادت که صدا زد: “برادر، برادرت را دریاب!” شاید این تعبیر نیز یک نوع ادب بود، زیرا بیانگر آن بود که برادرت رسم برادری را با بهترین وجه ادا کرد و تو ای برادر! اکنون با مهر برادری به من بنگر.
لحظه لحظۀ حضور عباس (علیهالسلام) در کربلا نیز مملو از جلوههای ادب حضور در پیشگاه امام بود تا آنجا که تاریخ در برابر برخی از این صحنه ها انگشت به دهان مانده است. در روز عاشورا وقتی که عباس (علیهالسلام) به حضور برادرش رسید و اجازه برای رفتن به میدان خواست، امام (علیه السلام) از اوخواست تا برای کودکان اندکی آب فراهم کند. عباس (علیهالسلام) به طرف شریعهی فرات روانه شد. پس از موعظۀ دشمن و اثر نکردن، با شجاعتی بیبدیل بر آنها حمله کرد، و بالاخره خود را به شریعهی فرات رسانید. به آب نزدیک شد، مقداری آب به کف دست گرفت تا بیاشامد (تا کمی عطش چند روزه را فروبنشاند)، تشنگی حسین (علیهالسلام) و اهلبیت حسین (علیهالسلام) را به یاد آورد، آب را از کف دستش ریخت. سپس مشک را پر از آب کرد و بر شانهی راستش نهاد، و به سوی خیمهها روانه شد، به امید آنکه آب را به لب تشنگان برساند… [note]5- بحار الانوار، ج 45، ص 41؛ عوالم العلوم ح 17 ص 284.[/note]و [note][6- این احترام و ادب فوق العاده حضرت عباس (علیه السلام) به امام حسین (علیه السلام)، تنها ادب برادر به برادر بزرگتر نبود، بلکه حضرت عباس (علیه السلام) امام حسین (علیه السلام)را در جایگاه امام خود و فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می دید و به خوبی به جایگاه امامت برادر خود و ادب حضور در برابر امام معرفت داشت./note]
آری! عباس (علیهالسلام) تربیت شده مکتب علی (علیهالسلام) بود و پدر چه زیبار فرموده بود: “هیچ ارثی ارزشمندتر از ادب نیست.”
(برگرفته از کتاب “پرچمدار نینوا” اثر “محمد محمدی اشتهاردی” (با اندکی تغییرات))
سایت رشد، 4 شعبان، سالروز میلاد با برکت
تندیس ادب، اخلاق و وفا،
حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)
را به همه مسلمانان جهان، خصوصا شما دوست عزیز تبریک و تهنیت عرض مینماید.
پاورقیها: