پیوند با خویشاوندان

باسمه تعالی

پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: «همه امتم را از حاضر و غایب و به آنان که تا روز قیامت در صلب مردان و رحم زنان هستند، سفارش می‌کنم به صله رحم، اگر چه یک سال راه (میان آنان فاصله) باشد و این از دین اسلام است.»[1]

پیوند با خویشاوندان و نیکی به آنان به ویژه پدر و مادر، از راه‌های مهم رشد و تعالی [2]و تقرب به خدای سبحان است[3] که پس از ایمان به خدا از بافضیلت ترین اعمال دینی به شمار می‌آید[4] و اجر و پاداش فراوانی دارد.[5] قطع ارتباط با خویشاوندان هم نوعی پیمان شکنی با خداوند به شمار می‌آید[6] و آن چنان نزد خدا منفور است که از مصاحبت و همراهی با کسی که ارتباط با خویشاوندان را قطع کند، نهی شده است [7]و خدا در قرآن او را نفرین کرده است.[8]

رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره برخی آثار قطع ارتباط با خویشان می‌فرماید: «قطع رحم مانع دعا و حجاب آن می‌شود.»[9]

اهمیت صله رحم به حدی زیاد است که از جهت پاداش، سریع ترین عبادت قرار داده شده و افزون بر پاداش اخروی، پاداش دنیوی زود هنگام برای آن مقرر داشته شده است؛ به گونه‌ای که حتی خاندانی گناهکار هم با رعایت صله رحم میان خود، دارایی آن‌ها فزونی می‌یابد و با نیکی به یکدیگر بر عمرشان افزوده می‌شود.[10]

در سخنی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به پاداش‌های اخروی و دنیوی صله رحم اشاره شده است. ایشان می‌فرمایند: «هر کس صله رحم کند، خدا او را دوست بدارد و روزی وی را گسترش دهد و عمرش را فزونی بخشد و او را به بهشتی درآورد که وعده داده است.»[11]

برقراری این پیوند خویشاوندی تنها به بستگان خوب و با ایمان اختصاص ندارد؛ بلکه وظیفه فراگیر اخلاقی و الهی است، از این رو چنان چه پدر و مادر و دیگر خویشاوندان، مومن نیز نباشند، باز هم احترامشان لازم است و بر رفع نیازهای آنان تاکید شده است.[12]

به عنوان نمونه، مردی نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد:‌ای رسول خدا! خویشاوندانی دارم که جز ستم، قطع رحم و دشنام من، کاری نمی‌کنند. آیا می‌توانم آنان را رها کنم؟ آن حضرت فرمود: «در این صورت خدا همه شما را ترک خواهد کرد.» آن مرد پرسید: پس چه کنم؟ نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «با کسی که پیوند خود را با تو گسسته، پیوند برقرار کن و به آن که تو را محروم ساخته، عطا کن و از آن که بر تو ستم کرده، درگذر. هرگاه چنین کردی، خدا در برابر آنان پشتیبان توست.»[13]

صله رحم مصادیق بسیاری دارد و تنها رفتن به خانه بستگان نیست؛ بلکه مصداق کاملش این است که پیش از بر طرف سازی نیاز آنان توسط دیگران، نیاز آنان را بر طرف و آنان را خوشحال سازی.[14] همچنین صله رحم و پیوند با هر خویشاوندی متناسب با شان اوست؛ چنان که گاه تنها به سلام کردن به او و پاسخ نیکو دادن به سلام اوست؛ زیرا وی به کمک مالی نیازی ندارد.

ترک آزار خویشاوندان[15]، سلام و تکریم آنان[16]، اطعامشان گر چه به جرعه آبی [17]، عیادت از آن‌ها به هنگام بیماری، [18]شرکت در مراسم عزاداریشان،[19] به دیدارشان رفتن[20] و هدیه دادن به آن ها [21]برخی از شیوه‌ها و مصادیق صله رحم هستند.

گروهی پنداشته و تلاش می‌کنند تا دین را در انزوای مسجد و محراب برده و تنها در خلوت و حیات فردی خلاصه کنند؛ در حالی که بخش اعظم از رهنمودهای انبیا و اولیا در جهت اقدامات و فعالیت‌های مختلف اجتماعی است و انسان بیش از این که جنبه شخصی داشته باشد، شخصیت اجتماعی دارد. صله رحم نیز عبادتی اجتماعی است. عبادتی که هر کس رعایت نکند، تقوای الهی را رعایت نکرده است[22] و در نتیجه دیگر اعمالش نیز پذیرفته نیست.[23]

چه خوب است پس از متذکر شدن به اهمیت پیوند با خویشان، هم اکنون اندکی درنگ کنیم. مبادا کسی از بستگانمان را رنجانده باشیم؟ نکند کسی از آنان نیازمند یاری ما بوده و ما غافل باشیم؟ اگر چنین بوده هم اکنون برای حل این مشکل فکری کنیم و اگر چنین نبوده پس از این، بیش تر از پیش با بستگان خویش ارتباط برقرار کنیم.

(برگرفته از کتاب مفاتیح الحیاة، تألیف آیه الله جوادی آملی (با تصرف و اضافات))

 


پاورقی ها:

[1] کافی، جلد 2، صفحه 151

[2] کافی، جلد 2، صفحه 157

[3] خصال صدوق، صفحه156

[4] سوره بقره، آیه 83- سوره نسا، آیه 36- سوره انعام، آیه 151

[5] کافی، جلد 2، صفحه 157

[6] سوره بقره، آیه 27- سوره رعد، آیه25

[7] کافی، جلد 2، صفحه 641

[8] سوره بقره، آیه 27- سوره رعد، آیه 25- سوره محمد، آیات 22-23

[9] مستدرک الوسایل، جلد 15، صفحه 185

[10] خصال صدوق، صفحه 124

[11] عیون اخبار الرضا، جلد 2، صفحه 37

[12] ارتباط با خویشاوندان تا جایی است که به دیگر احکام آسیبی نرسد؛ ولی اگر بر اثر این ارتباط، دیگر احکام دین در خطر قرار گیرد، نه تنها ارتباط با غیر متدینان لازم نیست بلکه جایز هم نیست.

[13] کافی، جلد 2، صفحه 150

[14] تسنیم، جلد 2، صفحه 560

[15] (کافی، جلد 2، صفحه 151)

[16] (کافی، جلد 2، صفحه 155)

[17]  (کافی، جلد 2، صفحه 151)

[18] (کافی، جلد 2، صفحه 636)

[19] همان

[20] (الجعفریات، صفحه 153)

[21] همان

[22] خصال صدوق، صفحه 156

[23] (سوره مائده، آیه 27)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *