«يهود و اسرائيليات»
از جمله گروه هاى خطرناكى كه در دوران ائمه اطهار (علیهم السلام) در جامعه اسلامى حضور داشتند و تأثير عميقى در فرهنگ آن روزگار بر جای گذاشتند، يهوديان بودند. شمارى از احبار يهود كه به ظاهر مسلمان شده و گروهى ديگر كه هنوز به دين خود باقى مانده بودند، در جامعه اسلامى پراكنده شده و مرجعيّت علمى قشرى از ساده لوحان را به عهده داشتند. تأثيرى كه یهودیان بر فرهنگ اسلام از خود بر جای نهادند، به صورت احاديث جعلى به نام “اسرائيليات” پديدار گشت كه بيشترين قسمت اين احاديث درباره تفسير و مراتب و شئون زندگى پيامبران گذشته، جعل شده بود. از جمله علماى اسلامى كه اين احاديث را در تأليفات خود وارد كرده، “طبرى”، مفسر معروف است كه بيشترين روايات را درباره تفسير قرآن از منابع يهودى – با واسطه يا بى واسطه- به دست آورده است[1].
تلاش علمى يهود- در داخل جامعه اسلامى به ويژه در محافل علمى آن- نه تنها در مباحث تفسیری، بلکه در مسائل فقهى و كلامى نيز تأثيرى نگرانكننده نهاد و اين موضوع در تاريخ چنان روشن است كه جاى كوچكترين ترديد و شبههاى در آن وجود ندارد[2].
مبارزه با يهود و القائات سوء آنها در فرهنگ اسلام، بخش مهمى از برنامه كار ائمه طاهرين (عليهم السّلام) را به خود اختصاص داده بود. تكذيب احاديث دروغين و ساخته و پرداخته يهوديان در مورد انبياى الهى و مطالبى كه باعث خدشه دار شدن چهره ملكوتى پيامبران خدا شده است، در برخوردهاى ائمه اطهار (عليهم السّلام) به خوبى ديده مى شود. آنان با تعابيرى نظير “لا تشبّهوا باليهود”(خود را شبیه یهود نسازید[3])، مى كوشيدند تا اين نفوذ فرهنگى نامطلوب يهود در اسلام را که مىرفت تا فرهنگ اصيل و غنى اسلام را به انحراف بكشاند، قطع كنند. اين در حالى بود كه راويان ديگر فرق اسلامى ساده لوحانه از اين احاديث استقبال كرده و آنها را در ابواب مختلف كتابهايشان نقل نمودند و فرهنگ خود را با آن آلوده كردند. اما پیروان اهل بيت (عليهم السّلام) با الهام گرفتن از آنان، در مقابل اين انديشه هاى انحرافى و عوامپسند، به هوش بوده و از آسيب آن در امان ماندند.
در میان ائمه طاهرين (عليهم السّلام)، امام باقر (علیه السلام) نقش به سزایی در مبارزه با اسرائیلیات و احادیث جعلی داشت. به عنوان نمونه، در زمان این بزرگوار یهوديانى كه در جامعه اسلامى زندگى مى كردند- اعمّ از آن عدّه كه به ظاهر اسلام آورده بودند و يا آنان كه هنوز بر دين يهود باقى بودند- مى كوشيدند برترى بيت المقدس – كه قبله يهوديان بود- بر كعبه را به مسلمانان بقبولانند؛ از اين رو در اين زمينه دست به جعل احاديثى زدند و آنها را به طور گسترده در ميان مسلمانان رواج دادند.
زراره نقل مىكند: “در خدمت امام باقر (عليه السّلام) نشسته بودم و آن حضرت در حالی كه در مقابل كعبه نشسته بود، فرمود: «نگاه كردن به خانه خدا عبادت است.» در همان حال، شخصى از قبيله “بجيله” كه او را “عاصم بن عمر” می نامیدند، نزد امام (عليه السّلام) آمد و گفت: “كعب الاحبار[4]. مى گويد: كعبه هر صبحگاهان برابر بيت المقدس سجده مى كند.” امام باقر (عليه السّلام) فرمود: «نظر تو در مورد سخن كعب الاحبار چيست؟» آن مرد گفت: “سخن كعب صحيح است.” امام باقر (عليه السّلام) فرمود: «هر دو دروغ مىگوييد.» آنگاه در حالى كه به شدّت ناراحت بود فرمود: «خداوند بقعه اى محبوبتر از كعبه روى زمين نيافريده است .[5]
تلاشهای خستگی ناپذیر ائمه اطهار (علیهم السلام) به خصوص امام باقر (علیه السلام) سبب شد تا میراث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طور مستقل از طریق اهل بیت عصمت (علیهم السلام) و بدور از القائات یهودیان به دست ما شیعیان برسد. وقتی از امام باقر (علیه السلام) درباره احادیثی که بدون ذکر سند از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکنند، سؤال شد، فرمود: “وقتی حدیثی را روایت کرده و سند آن را ذکر نمیکنم، سند من در چنین مواردی پدرم زین العابدین، از پدرش حسین شهید از پدرش علی بن ابیطالب، از رسول خدا از جبرئیل و پس از آن از خداست[6] .
این میراث عظیم است که سبب حفظ و سلامت شیعه از تحریفاتی شده است که به دلیل منع نوشتن حدیث در زمان خلفا و القائات یهود، در میان سایر فرق اسلامی به طور گسترده ای فراگیر شد.
(برگرفته از کتاب “حیات فکری و سیاسی امامان شیعه”، اثر “حجة الإسلام رسول جعفریان” (با برخی تغییرات))
پاورقی ها:
[1] نمونه هایی از اسرائیلیات وارده در تفسیر طبری را که با عصمت انبیا منافات دارد، می توان ذیل: آیه 37 سوره احزاب (تفسیر طبری ، جلد 22، صفحه 10-11)، آیات 21 تا 25 سوره ص (همان ، جلد 23، صفحه 93-96 و 174-179) و آیه 24 سوره یوسف (همان ، جلد 12، صفحه 108- 110و 239-250) یافت.
[2] بحوث مع اهل السنة و السلفیة، اثر سید مهدی روحانی، صفحه 50-51
[3] کافی، جلد 6، صفحه 531
[4] ابو اسحاق، کعب بن ماتع الحمیری مشهور به “کعب الاحبار” يک يهودی مسلمان شده در روزگار خليفه دوم بود که اخبار و اقوال زيادی که غالبا از اسرائيليات است، از وي برجای مانده است
[5] (کافی، جلد 4، صفحه 240)
[6] (اعلام الوری، صفحه 270)