مطالبه‌ای برای هدایت امت

  1. خانه
  2. »
  3. حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
  4. »
  5. مطالبه‌ای برای هدایت امت

بررسی تاریخ اسلام، تصویر روشنی از موضع فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در قبال جریان سیاسی بوجود آمده پس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ارائه می‌کند.

به ویژه در بین مجموعه برخوردهای دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در برابر حوادث آن برهه از تاریخ، شکایت آن بانو از دستگاه حاکم نسبت به مصادره سرزمین فدک[1]و مراتب اعتراض او در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است.

اما ممکن است این سؤال پیش بیاید که آیا فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به خاطر تصاحب محصولات و درآمد ملک فدک اینچنین به صحنه آمد و مبارزه‌اى جدی را رقم زد؟ به عبارتی دیگر، آیا مسأله فدک را باید نزاعى شخصی دانست؟

براى پاسخ به این سؤال، كافى است به خطبه‌اى مراجعه کنیم که به عنوان آشکارترین جلوه اعتراض حضرت زهرا (سلام الله علیها) در مسجد النبى، مقابل خليفه و در حضور جمعيت انبوهى از مهاجر و انصار ايراد شد.

دختر نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این خطابه، سخن خود را با حمد و ثنای الهی آغاز نمود و پس از گواهی به وحدانیت خداوند و رسالت فرستاده او و بیان عظمت قرآن و احکام دین اسلام، به معرفی ارتباط خویش با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخت.

در ادامه می‌بینیم که زهرا (سلام الله علیها) به تبیین نقش علی (علیه السلام) در جریان رسالت و صیانت او از اسلام می‌پردازد و برادر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را عاملی معرفی می‌کند که خداوند به دست او آتش افروزی کفار و سرکشان عرب بر ضد اسلام را در جنگ‌ها خاموش می‌کرد. آنگاه در مقام مقایسه می‌افزاید:

“… این درحالی بود که شما در بحبوحه آن خطرها در دامن آسايش و رفاه غنوده بوديد!” [2]

مى‌بينيم كه زهرا (سلام الله علیها) به اعجاز هنر، چه مقايسه شگفت انگيزى به كار بسته است! او والاترين نمونه دلاورى و شجاعت در دنياى اسلام را در برابر شخصيت‌هایی نهاده است كه از جهاد مقدس اسلامى و جانبازى در راه خداوند، تنها به اين قناعت كردند كه در پشت جبهه جنگ و زير سايبان بايستند و گاهی نیز از ميدان جهاد بگریزند؛ موضوعی که در پيشگاه اسلام و طبق آیات قرآن، صریحاً مذّمت و تحريم شده است.[3]

فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در فراز دیگری از سخن خویش، آنجا که به مطالبه ملک خود می‌پردازد، در پاسخ به سخن ابوبکر که مدعی شد انبیاء ارث باقی نمی‌گذارند؛ اینگونه به کتاب خدا احتجاج می‌کند که:

“آيا به امر خداوند و نص قرآن كريم بايد تو از پدرت ارث ببرى و من از ميراث پدر بى‌نصيب باشم؟ شگفتا که بهتان عجیبى است! آيا دانسته و به عمد،   كتاب الهى را ترك كرده و آن را پشت سر انداخته‌ايد؟ آيا قرآن نمى‌گويد: “سليمان از داود ارث برد”[4] و هم در آنجايى كه سخن از يحيى پسر زكريا (علیهما السلام) است، نمى‌گويد: “پروردگارا! مرا فرزندى عنايت كن كه از من و خاندان يعقوب ارث برد”[5] ؟ … آيا خداوند شما را به آيه‌اى مخصوص داشته و پدرم را از آن محروم كرده است؟… آيا شما به عموم و خصوص قرآن كريم، از پدر و پسر عم من داناتريد؟”[6]

می‌بینیم که دخت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) در این فراز، چگونه كار خليفه را مخالف قرآن دانست و وجود هرگونه سند و مجوزى را براى آن، از كلام الهى نفى كرد. در حقیقت زهرا (سلام الله علیها) مدعیان جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را با چالشی جدی مواجه دانست و آن، عدم آگاهی از کتاب خدا بود؛ چالشی که خود به شکلی دیگر پرده از ناشایستگی آنان در احراز این منصب بر می‌داشت.

لذا حقیقتاً اين منازعه برای جگر گوشه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مفهوم گستره‌ترى نسبت به یک مطالبه شخصی داشته است. این خطبه از تصميم راسخى حکایت می‌کند که در اعماق وجود آن بانو شکل گرفته بود تا مردمی را كه به جاهليت گذشته خود بازگشته‌اند، به راه اسلام آورد.

زهرا (سلام الله علیها) به بهانه مطالبه فدک، پیامی مهم را برای همه پيروان قرآن در طول تاریخ، جاودانه ساخت و آن، انحراف مسیر جامعه اسلامی از خط مستقیم و خارج شدن رهبری امت از کانون حقیقی آن بود. پیامی که دانشمندان بزرگ اهل سنت نیز قرن‌ها بعد به آن توجه کرده و در آثار خود آن را مورد اشاره قرار داده‌اند. ابن ابی الحدید معتزلی، محقق و ادیب سنی مذهب، در کتاب خود می‌گوید:

“از استاد و مدرس مدرسه غربی بغداد[7]  پرسیدم: آیا فاطمه (سلام الله عليها) راست نمى‏گفت؟

گفت: آرى

پرسیدم: اگر چنین بود، چرا خلیفه فدک را به او پس نداد؟

لبخندى بر لب استاد نشست و پاسخ داد: اگر آن روز فدک را بدو مى‏داد، فردا خلافت شوهر خود را ادعا مى‏کرد. او هم نمى‏توانست ‏سخن وى را نپذیرد؛ چون قبول کرده بود که هر چه دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مى‏گوید، راست است.”[8]

(برگرفته از کتاب “فدک در تاریخ”، تألیف آیت الله شهید سید محمد باقر صدر، ترجمه محمود عابدی، با اضافات)

برچسب خورده:ارث حضرت فاطمه زهرادختر نبی اکرم_دلاورى و شجاعت_سرزمین فدک_قرآن و احکام دین اسلام_مطالبه‌ای برای هدایت امت

 

پاورقی ها:

[1] فدک قریه‌ای پر محصول در نزدیکی مدینه و منطقه‌ای یهودی نشین بود. پس از قدرت یافتن اسلام، خداوند در دل ساكنان آن، آتش رعبى افكند و يهودیان به قصد امان يافتن از اين بيم و هراس، بر سر آن سرزمین با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مصالحه کردند. چون فدک بدون حضور قوای نظامی مسلمین فتح شده بود، طبق قائده قرآنی به مالکیت شخص رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در آمد. آن حضرت نيز پس از مدتى آن را به فرزند عزيز خود، زهرا (سلام الله علیها) واگذار كرد. این وضع همچنان ادامه داشت تا اینکه پس از درگذشت آن حضرت، خلیفه اول آن را از دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) باز گرفت و عواید فراوان این سرزمین تا پایان خلافت وی يكى از منابع درآمد عمومى و تأمين کننده بودجه حكومتى محسوب مى‌شد.

[2] قسمتی از خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) منابع: بحارالأنوار، جلد 29، صفحه 224 و 225 (دار إحیاء التراث العربي، بیروت، 1403هـ)؛ الإحتجاج طبرسی، جلد 1، صفحه 101 (نشر مرتضی، مشهد، 1403هـ) و …در پاره‌ای از منابع اهل سنت چون بلاغات النساء، جلد 1، صفحه 16 تا 25 (مطبعة مدرسة والدة عباس الأول، القاهرة، 1326هـ) و السقیفة و فدک، صفحه 137 تا 144 (مکتبة نینوی الحدیثة، تهران) نیز خطبه فوق با اختلافاتی نقل شده است.

[3] خداوند در آیه 15 سوره انفال خطاب به مؤمنین می‌فرماید: “ای اهل ایمان! هنگامیکه در میدان نبرد با کافران روبرو شدید، به آنها پشت نکنید (و فرار ننمایید)”. سپس در آیه بعد می‌فرماید: ” و هر كس در آن هنگام به آنها (کفار) پشت كند -مگر آنكه هدفش كناره‏گيرى از ميدان براى حمله مجدد و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد- (چنين كسى) به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جايگاه او جهنم و چه بد جايگاهى است!”

همانطور که مشخص است، فرار از میدان جنگ در دیدگاه خدای متعال، خطای بزرگی شمرده شده است؛ اما متأسفانه گاهی برخی از مسلمانان از میادین جنگ‌های صدر اسلام که برای حفظ کیان دین الهی اهمیت مضاعفی داشت، می‌گریختند. مطابق نقل‌های تاریخی نام برخی از بزرگان صحابه نظیر سه خلیفه نخست نیز در میان این افراد به چشم می‌خورد.

به عنوان نمونه، در جنگ احد پس از حمله غافلگیر کننده مشرکین، علی‌رغم تصریح قرآن کریم مبنی بر اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مسلمانان را به مقاومت فرا می‌خواند (سوره آل عمران، آیه 153)، عده کثیری از مسلمین میدان جنگ را خالی نموده، پشت به دشمن کرده و از کوه احد بالا رفتند.

در این خصوص برخی از محدثین و مورخین بزرگ اهل سنت، از عایشه نقل می‌کنند که خلیفه اول هرگاه به یاد جنگ احد می‌افتاد، متأثر می‌شد و افسوس می‌خورد که چرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را در آن لحظات تنها گذاشت (المستدرک حاکم، ج3، ص298، چاپ دار الکتب العلمیة، بیروت، 1411هـ؛ الطبقات إبن سعد، ج3، ص163، چاپ دار الکتب العلمیة، بیروت، 1410هـ؛ البدایة و النهاية، ج4، ص33، چاپ دار إحیاء التراث العربي، 1408هـ؛ مسند أبي داود الطیالسي، ج1، ص8، چاپ دار هجر، مصر، 1419هـ). اما خلیفه دوم نیز مطابق نقل تفسیر طبری (ج7، ص327، چاپ مؤسسة الرسالة، 1420هـ)، الدر المنثور (ج2، ص 355، چاپ دار الفکر، بیروت) و کنز العمال (ج2، ص 376، چاپ مؤسسة الرسالة، 1401هـ) خود به صراحت اقرار می‌کند که در آن شرایط، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را رها نمود و گریخت.

[4] (سوره نمل، آیه 16)

[5] (قسمتی از آیات 5 و 6 سوره مریم)

[6] بخش دیگری از خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

[7] مقصود مؤلف، أبوالحسن علي بن علي الفارقي الشافعي، یکی از فقها و اساتید بزرگ اهل سنت و مدرس مدرسه نظامیه و مدرسه غربی بغداد بوده است.

[8] (شرح نهج البلاغة إبن أبی الحدید، جلد 16، صفحه 284، المکتبة آیة الله المرعشي النجفي قم، 1404هـ)