باسمه تعالی
“من هجر المداراةَ قارَبهُ المکروهّ[1]“
امام جواد (علیه السلام) میفرمایند:
“هر کس مدارا و سازگاری با مردم را ترک کند، گرفتار پیشامدهای ناگوار میشود.”
از مردی که از اهالی بُست و سِجِستان (سیستان) بود نقل شده که گفته است: اوائل خلافت معتصم عباسی بود؛ در سفر حج در مکه خدمت امام جواد (علیه السلام) رسیدم؛ مجلسی بود و جمعی از وابستگان به هیأت حاکمه نیز شرکت داشتند. من از این فرصت خواستم استفاده کنم به حضور امام عرض کردم: “والی ما که از ارادتمندان به شماست مبلغ سنگینی مالیات برای من مقرر کرده است و من قادر بر ادای آن نیستم. اگر عنایتی فرموده توصیهای دربارهی من به او مرقوم بفرمایید که به من ارفاق کرده، سختگیری ننماید تشکر بسیار خواهم داشت.”
امام (علیه السلام) فرمود: “فرمود من با او آشنایی ندارم.”
گفتم: “او از دوستان و ارادتمندان شما است؛ اگر بنویسید درباره من مؤثر خواهد شد.”
صفحهای برداشتند و نوشتند:
“بسم الله الرحمن الرحیم
اما بعد..
آورنده نامه من، مذهب نیکویی از شما برای من نقل کرد. درباره برادرانت احسان کن و بدان که خدا در روز قیامت تو را از مثقال ذره و خردل از عملت مورد پرسش قرار خواهد داد.”
نامه را گرفتم و به شهر خود باز گشتم. به دو فرسخی شهر رسیده بودم که به من گفتند والی به استقبال تو آمده است. من تعجب کردم. والی کجا و من کجا که به استقبال من بیاید؟! گفتند: او شنیده نامهای همراه تو هست، به خاطر آن نامه آمده است. تعجبم بیشتر شد. به من رسید و سلام کرد و اظهار محبت فراوان نمود.
آنگاه پرسید: “تو نامهای همراه داری؟”
گفتم: “بله”، نامه را دادم.
نامه را گرفت و آن را بوسید و روی چشمهای خود گذاشت و گفت: “حاجتی داشتی؟”
گفتم: “مالیات سنگینی برای من مقرر کردهاند که توانایی اداء آن را ندارم”.
گفت: “مطمئن باش تا من سر کار هستم با تو مدارا خواهم نمود” و تا زنده بود احسانش از خانواده من قطع نشد[2].
چه شایسته است ما نیز خود را مخاطب نامه امام (علیه السلام) بدانیم و با براداران دینی خود به مدارا و احسان رفتار کنیم.
(برگرفته از کتاب: “امام جواد (علیه السلام)، دردانه هدایت” تألیف: “سیدمحمد ضیاء آبادی” (با برخی تغییرات))
پاورقی ها:
[1] اعلام الدین، صفحه 310
[2] کافی، جلد 5، صفحه 111- تهذیب الاحکام، جلد 6، صفحه 334