باسمه تعالی
گاهی در پيچ و خم زندگی، همه درها به روی انسان بسته میشود. هر چه با خود میانديشيم و به هر چارهای اقدام میكنيم، گويی هيچ قفلی از كار گشوده نمیشود. در اين شرايط، چاره چيست؟ آيا شاهكليدی میتوان يافت كه به قفلهای زندگی كارگر باشد و بتواند آدمی را از بنبست برهاند؟
امام جواد (عليه السلام) كليدی طلايی را به پيروان خويش معرفی مینمايد كه چه در مشكلات مادی و چه در بنبست های معنوی راهگشاست. آن حضرت میفرمايد:”…اگر درهاى آسمانها و زمينها بر كسى بسته شود، با رعایت تقوای الهی، راهى براى نجاتش گشوده مىشود[1]…” .در حقیقت امام جواد (علیه السلام) تقوا یا همان “دوری از گناهان و انجام واجبات الهی” را کلید طلایی رهایی از بنبست های زندگی معرفی میکند.
اين كلام راهگشا، از وعدههای الهی که ریشه در آیات قرآن کریم دارد، پرده بر میدارد. خدای مهربان به صراحت در فرازی از آيه 2 سوره طلاق میفرمايد: “… هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند[2]”. “…گفتار امام جواد (عليه السلام) در كنار اين آيه، از اميدبخشترين وعدههايی است كه توجه به آن، دل را صفا و جان را نور مىبخشد، پردههاى ياس و نوميدى را مىدرد، نور اميد را به قلب مىتاباند و به تمام افراد با تقوا، وعده نجات و حل مشكلات مىدهد.
در حديثى از ابوذر غفارى نقل شده كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: “من آيهاى را مىشناسم كه اگر تمام انسانها دست به دامن آن زنند، براى حل مشكلات آنها كافى است”. سپس آيه مذکور را تلاوت فرمود و بارها آن را تكرار كرد[3].در حديث ديگرى از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل شده كه در تفسير اين آيه فرمود: ” خداوند پرهيزكاران را از شبهات دنيا و حالات دشوار مرگ و سختیهای روز قيامت رهايى مىبخشد[4]”.اين تعبير دليل بر اين است كه گشايش امور براى اهل تقوا، منحصر به دنيا نيست، بلكه قيامت را نيز شامل مىشود. در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است:” هر كس بسيار استغفار كند (و لوح دل را از زنگار گناه بشويد)، خدا براى او از هر اندوهى گشايشى و از هر تنگنايى راه نجاتى قرار مىدهد[5].”
جمعى از مفسران گفتهاند كه اين آيه، در باره “عوف بن مالك” نازل شده كه از ياران رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. دشمنان اسلام فرزند او را اسير كردند. لذا او به محضر پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و از اين ماجرا و همچنین فقر و تنگدستى خویش شكايت كرد. آن حضرت فرمود: “تقوا را پيشه كن و شكيبا باش و بسيار ذكر «لا حول و لا قوة الا بالله» را بگو”. او اين كار را انجام داد. روزی هنگامی که عوف در خانهاش نشسته بود، فرزندش از در، درآمد. سپس معلوم شد كه فرزند او از يك لحظه غفلت دشمن استفاده كرده و فرار نموده و حتى شترى از دشمن را نيز با خود آورده است. اينجا بود كه آيه فوق نازل شد و از گشايش مشكل اين فرد با تقوا و فراهم آمدن روزى او (آن هم از جايى كه انتظارش را نداشت) خبر داد[6].
ذكر اين مطلب نيز لازم است كه هرگز مفهوم این آيه و روایت امام نهم (علیه السلام)، اين نيست كه انسان تلاش و كوشش براى زندگى را به دست فراموشى بسپارد و بگويد در خانه مىنشينم و تقوا پيشه مىكنم و مشكلاتم برطرف می گردد. نه! هرگز مفهوم آيه چنين نيست؛ بلکه هدف، تقوا و پرهيزكارى توأم با تلاش و كوشش است. اگر با اين حال درها به روى انسان بسته شد، خداوند گشودن آنها را تضمين فرموده است.
لذا در حديثى مىخوانيم كه “عمر بن مسلم”، (يكى از ياران امام صادق (علیه السلام)) مدتى خدمت آن حضرت نيامد. امام صادق (علیه السلام) جوياى حال او شد. اصحاب عرض كردند: او تجارت را ترك گفته و رو به عبادت آورده است. امام (علیه السلام) فرمود: “واى بر او، آيا نمىداند كسى كه تلاش و طلب روزى را ترك کند، دعايش مستجاب نمىشود؟”
سپس آن حضرت فرمود:” جمعى از ياران رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتى آيه «و من يتّق الله يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لا يحتسب» نازل شد، درها را به روى خود بستند و رو به عبادت آوردند و گفتند:” خداوند روزى ما را عهدهدار شده است!” اين جريان به گوش پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسيد، كسى را نزد آنها فرستاد كه چرا چنين كردهايد؟ گفتند: “اى رسول خدا! چون خداوند تامین روزى ما را بر عهده گرفته است، ما مشغول عبادت شده ايم”. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:” هر كس چنين كند، دعايش مستجاب نمىشود، بر شما باد كه (هم) تلاش کنید و (هم) طلب نمایید[7]”.
آری! عمل به واجبات الهی و ترك محرمات، كه امام نهم (عليه السلام) از آن با عنوان “پرهيزكاری” تعبير مینمايد، كليدی طلايی در زندگی است كه بر طبق وعده صريح خداوند، سبب گشايش در كارها و نجات از بن بستها[8]، چه در دنيا و چه در قيامت می گردد.
(برگرفته از “تفسير نمونه”، تاليف: “آيت الله مكارم شيرازی” (همراه با تصرف و اضافات))
پاورقی ها:
[1] (کشف الغمه، جلد 2، صفحه 346)
[2] (سوره طلاق، آیه 2)
[3] (تفسیر مجمع البیان، جلد 10، صفحه 306)
[4] (تفسیر نور الثقلین، جلد 5، صفحه 356، حدیث 44)
[5] (تفسیر نور الثقلین، جلد 5، صفحه 357، حدیث 45)
[6] تفسیر مجمع البيان، جلد 10، صفحه 306 – همين ماجرا در تفسير” فخر رازى” و” روح البيان” هم با تفاوت هايى آمده است
[7] کافی، جلد 5، صفحه 84
[8] البته وعده الهی در خصوص گشایش در کارها و نجات از بن بست ها، لزوما به معنی تحقق خواستههای انسان مطابق میل و اراده آدمی نیست؛ بلکه چه بسا خواسته انسان منطبق بر مصالح کلی او نیز نباشد. بنابر این، تحقق این وعده الهی به معنی خروج آدمی از بن بستها و باز شدن راه گشایشی برای اوست؛ خواه این گشایش مطابق خواسته خود او نیز باشد و یا آنکه مسیری کاملا متفاوت در پیش پای او قرار گیرد. همچنین برخی از ناملایماتی که ما آن ها را بنبست زندگی می دانیم، نظیر مرگ، بیماری و … نه تنها در معادلات حقیقی و معنوی، بن بست محسوب نمیگردد، بلکه در صورت استفاده صحیح از آنها، فرصتی مغتنم و یا قسمتی متفاوت از مسیر زندگی بشر به حساب می آیند