همچون رعد در شبهای طوفانی، نیرومند و کوبنده و خروشان بود، چشمه همان چشمه است و جریان آن، شب و روز نمیشناسد، اما …
این جرج جرداق مسیحی است که از علی (علیه السلام) سخن میگوید و او را این چنین توصیف میکند. او نویسنده و ادیب معروف مسیحی است که در یکی از آثار خویش، از میان خطبهها، نامهها و سخنان کوتاه على (علیه السلام)، فرازهایی را استخراج نموده و به ترتیب خاصى جمعآورى کرده است. جرج جرداق در قسمتهایی از این کتاب، از عاطفه گرم علی سخن به میان میآورد و جلوههایی از مهربانی و محبت او را بازگو میکند. جرج جرداق میگوید:
اولین صفحهای که علی از صفحات مهربانی میگشاید، با تذکر مردم نسبت به این مطلب آغاز میشود که همه آنها با هم برادرند. لذا با وجود اینکه علی، امیر و حاکم آنهاست، اما آشکارا آنان را با عبارت “برادرانم” توصیف میکند. سپس به دنبال این، به حاکمان میگوید که آنان برادران مردم هستند، برادر همه مردم؛ و برایشان یادآوری میکند که لازمه ضروری این برادری، مهربانی و محبت است. به فرماندهان سپاه خویش میگوید: «همانا بر زمامدار واجب است که اگر اموالى به دست آورد، یا نعمت خاصی به او داده شد، دچار دگرگونى نشود، و با آن اموال و نعمتها، بیشتر به بندگان خدا نزدیک گردد و به برادرانش مهربانى بیشترى روا دارد.» و آن چیزی را که به خود و حکمرانان گوشزد میکند، (مبنی بر اینکه آنان و مردم برادرانی مهربان و با محبتند)، بار دیگر در قالب حکمتی فراگیر مورد تأکید قرار میدهد و آن را به تمامی بشریت بدون آنکه میان آنها تفاوت و تمایزی قائل شود، تقدیم میکند و میگوید: «همانا شما با هم برادرید، میان شما چیزى جز تیرگی دلها و بددلیها جدایى نیفکنده است …»
این عاطفه گرمی که امام آن را در زندگی خویش شناخته بود، در همه جای نهج البلاغه و در هر مسیری که پای میگذارد، با او همراه بود. این مهربانی همانگونه که در لحظات مهربانی و خشنودی به همراه علی است، به هنگام خشم و نارضایتی نیز او را همراهی میکند. به عنوان نمونه، هنگامی که او میبیند یارانش دست از پشتیبانی حق برداشتهاند و در همین حال، دیگران به یاری باطل میپردازند و با سلاح و جانهای خویش به گرد باطل میگردند، قلبش به درد میآید و شکایت می کند، آنها سرزنش کرده و مورد نکوهش قرار میدهد و در این هنگام همچون رعد در شبهای طوفانی، نیرومند و کوبنده و خروشان است. اما با این وجود، کافیست تا کلماتی را که او در این هنگام بر زبان جاری میگوید، یعنی خطبه جهاد[1] را بخوانی تا دریابی که این چه عاطفه سوزناک و هیجانانگیزی است که این خطبه را با جان زندگی و جوشش آن پیوند میدهد…
گرچه کوتاهی در انجام کارهای نیک، نقص است، اما منطق محبت و مهرورزی که در سخن علی جاری و حاکم است، پرنقصترین فرد را کسی میداند که در برقراری رابطه برادرانه با مردم ناتوان است: «ناتوانترین مردم کسى است که از دوستیابى ناتوان باشد.»
و سرانجام علی مجموعهای از گفتارها را بیان میکند که محور و مدار آنها فداکاری مهربانانه و از روی محبت ِ مردم برای مردم است. و حقیقتاً این گفتارها از برجستهترین میراثهای بزرگ اخلاقی است که در اختیار بشر قرار دارد. عبارات زیر از جمله این نکات زیبا و دلنشین است: «با کسى که از تو جدا شده ارتباط برقرار کن و به کسى که ترا محروم کرده است، عطا کن» ، «چنانکه دوست دارى دیگران به تو خوبى کنند، به عموم مردم نیکى نما» ، «به آن کس که با تو بدرفتارى کرده نیکى کن.» ، «خودتان را به بخشش به کسی که شما را محروم کرده است، عادت دهید.»
اگر بخواهیم مثالهایی از عاطفه جوشان و زنده امام را که به منش پسندیده او گرما و حرارت میبخشد نقل کنیم، کلام به درازا خواهد کشید؛ چرا که این عاطفه در اعمال و خطبهها و گفتارهای علی، یک معیار اصلی و اساسی است. اما تنها کافیست که نهج البلاغه را بگشایی تا رنگهایی از عاطفه پسر ابی طالب را بیابی، همان کسی که نیرویی جهنده و ژرفایی عمیق داشت…
جرج جرداق در آثار خویش به امیرالمؤمنین (علیه السلام) از زوایای مختلفی مینگرد؛ اما با این وجود، در پاسخ نامهاى که براى یکى از نویسندگان نوشته، اعتراف میکند که: «من هنوز هم در تجزیه و تحلیل شخصیت على بن ابى طالب (علیه السلام) مقصر هستم، زیرا نویسنده هر قدر کار کند و هر قدر کوشش نموده و زحمت بکشد و هر قدر که بزرگ باشد، اگر بخواهد شخصیت یک انسان عادى را تشریح کرده و حقیقت آن را یافته و ارکان وجود او را درک کند، نمىتواند حق مطلب را ادا کند؛ پس چطور میشود (حق مطلب را ادا کرد)، اگر این انسان شخص على بن ابى طالب (علیه السلام) و یا شبه على (علیه السلام) باشد؟…
« برگرفته از کتاب “روائع نهج البلاغة”، نوشته جورج جرداق »
برچسب خورده: امیرالمومنین ع در سخنان مشاهیر جهان_خطبهرعد_شبهای طوفانی_علی، نگاهی دیگر_مهربانی امام علی (ع)_مهرورزی با مردم
پاورقی:
[1] خطبه 29 کتاب شریف نهج البلاغه است.