در یکی از روزهای جنگ صفین، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) صورت جوانی را با نقاب پوشاند و او را به عنوان یک رزمنده ناشناس به میدان فرستاد.
او آنچنان در صحنه نبرد جولان داد که گویا همه میدان، در قبضه ی آن نوجوان است و عرصه میدان، چون گوی در چنبره چشم نافذ و توان بیبدیل اوست.
سپاه شام از حرکتهای پر صلابت او دریافت که جوانی شجاع، قویدل و پر جرأت به میدان آمده است. مشاورین نظامی معاویه به مشورت پرداختند تا هماورد رشیدی را به میدان مبارزه با او بفرستند؛ ولی در اثر رعب و وحشت عجیبی که بر آنها چیره شده بود، نتوانستند تصمیم بگیرند. سر انجام معاویه یکی از سرداران شجاع لشکرش را که گفته میشد قدرت رزمیدن با هزاران نفر جنگجوی سواره را دارد، به حضور طلبید و به او گفت: به میدان برو و با او نبرد کن.
وی گفت: ای امیر! مردم مرا به عنوان قهرمان در برابر ده هزار جنگجو میشناسند؛ چگونه مرا به جنگ با این کودک روانه میسازی؟
معاویه گفت: پس چه کنم؟
او پاسخ داد: من هفت پسر دارم؛ یکی از آنها را به جنگ او میفرستم.
سردار شجاع سپاه معاویه یکی از فرزندان خود را به میدان فرستاد؛ اما طولی نکشید که به دست او کشته شد. او فرزند دومش را به میدان فرستاد. باز هم به دست مبارز نقابدار هلاک شد. او فرزند سوم و چهارم تا هفتمش را فرستاد و همه آنها به دست آن نوجوان ناشناس به هلاکت رسیدند.
در این هنگام پدر، خود به میدان تاخت و به مصاف آن مبارز ناشناس آمد. او پس از رجز خوانی به آن نوجوان حمله کرد و بین آن دو، چند ضربه رد و بدل شد. اما پس از چندی در مقابل چشمان حاضران، نوجوان نقابدار با یک ضربه پدر را نیز به پسرانش ملحق ساخت.
هر دو سپاه از شجاعت و شهامت آن نوجوان به شگفت آمدند. در این هنگام امیرالؤمنین (علیه السلام) امر فرمود و او به سمت سپاه خودی بازگشت.
فرمانده سپاه، علی (علیه السلام) به استقبال رزمجوی دلاور خود رفت. آنگاه نقاب از چهره او برداشت و میان دو چشمانش را بوسید. حاضران نگاه کردند و دیدند که او ماه بنی هاشم، عباس بن امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.[note]1- علامه سید عبد الرزاق موسوی مقرم، مؤلف کتاب مقتل “العباس (علیه السلام)” در صفحه 242 از کتاب خود، ماجرای فوق را از کتاب کبریت احمر (تألیف محمد باقر بیرجندی)، جلد 3، صفحه 24 نقل میکند.[/note]
تاریخ اسلام هرگاه از قمر بنی هاشم (علیه السلام) یاد کرده، همواره شخصیت او را دلیر و با صلابت معرفی نموده است. پس از ولادت، امیرالمؤمنین (علیه السلام) نام او را عباس نامید؛ نامی که از همان ابتدا نشانگر شهامت و شجاعت وی بود؛ چرا که او شجاعت هاشمی و علوی را از پدر و شجاعت عامری را از مادر به ارث برده بود.[note]2- مادر حضرت عباس (علیه السلام)، فاطمه دختر حزام بن خالد کلبی از قبیله بنی کلاب بود که بعدها به «ام البنین» شهرت یافت. پدران او، همه در شجاعت و شهامت در بین عرب بی نظیر بودند. عامر بن مالک، جد دوم مادری ام البنین (علیها السلام)، مردی بود که برخی نسب شناسان در میان قبایل عرب، بعد از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) کسی را از او شجاع تر نمیشناسند.[/note]
آثار عظمت و شجاعت از کودکی در چهره زیبای او دیده میشد و هنگامی که بزرگ شد، چنان با صلابت مینمود که گویی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) بار دیگر به صورت نوجوان و جوان گام به صحنه نهاده است.
در این میان یکی از نکات قابل توجه در زندگی ابالفضل العباس (علیه السلام) این است که اگرچه دلاوری و شهامت او مثال زدنی بود، اما نیرویی که وجود وی را فرمانروایی میکرد، تنها عقل و بصیرت دینی بود؛ نه احساسات و شور جوانی.
تاریخ، خوب به یاد دارد روزی را که هنگام تشییع، بدن مطهر امام مجتبی (علیه السلام) را تیرباران کردند. آن روز عباس (علیه السلام)، هم جوان بود و هم غیور، وقتی صحنه دلخراش جسارت به پیکر برادر را دید، کاسه صبرش لبریز شد و تصمیم گرفت تا به آن نا اهلان بد طینت حمله کند.
اما همان عباسی که در نوجوانی در میدان صفین، آنگونه سینه سپر کرد و نهراسید، اینجا وقتی امام حسین (علیه السلام) به سراغش آمد و مطابق وصیت برادر[note]3- “بالله أقسمُ علیک أن لا تُهرق في أمري محجمة دمٍ”، “تو را به خداوند قسم می دهم که در کار (تجهیز و تدفین) من حتی به مقدار اندک نیز خونی ریخته نشود.” (از وصایای امام حسن (علیه السلام) به برادرشان امام حسین (علیه السلام)؛ الخرائج و الجرائح، جلد 1، صفحه 242)[/note]، او را از این کار باز داشت، صبورانه دندان بر جگر گذاشت و اطاعت از امام را بر احساسات و غیرت خویش مقدم داشت.
مقایسه این دو پرده از حیات قمر بنی هاشم (علیه السلام) به خوبی نشان میدهد که او چگونه اطاعت از حجت الهی را بر خود واجب میدانست و چگونه شجاعت خویش را در راه صیانت از حریم دین و اطاعت از ولی خدا به خدمت گرفته بود. بر همین اساس است که امام ششم، حضرت صادق (علیه السلام) که خود حجت خداست، در زیارت آن بزرگوار میفرماید:
“سلام بر تو ای بنده شایسته و پیرو فرمان خدا و رسولش و امیرمؤمنان و حسن و حسین (صلوات الله علیهم)”[note]4- “السلام علیک أیها العبدُ الصالح، المطیعُ لله و لرسوله و لأمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین صلّی الله علیهم”؛ فرازی از زیارتنامه حضرت عباس از امام ششم (علیهما السلام) (کامل الزیارات، صفحه 257)[/note]
(منبع کتاب “پرچمدار نینوا”، تألیف محمد محمدی اشتهاردی، با اندکی اضافات)
سایت رشد فرا رسیدن 4 شعبان، سالروز میلاد
زادهی امیرالمؤمنین و پاسبان حریم دین
حضرت ابو الفضل العباس (علیه السلام)
را به تمامی مسلمانان جهان، به خصوص شما دوست گرامی تبریک و تهنیت میگوید.
پاورقی ها: