باسمه تعالی
شاید با شنیدن این خبر و موارد مشابه آن، این مسئله در ذهن خیلی از ما گذشته باشد که اگر ما هم توان مالی داشتیم، آن را صرف امور خیر میکردیم و از برکات آن بهرهمند میشدیم. اما آیا میتوان در کار خیر دیگران سهیم شد؟
روایتی از امام جواد (علیهالسلام) نقل شده است که در یافتن پاسخ این سوال راهگشاست. ايشان در بیانی فرمودند: “هر كس حاضر و ناظر كارى باشد و آن را ناپسند دارد، مانند كسى است كه [آن هنگام] غايب بوده، و هر کس در كارى حاضر و ناظر نباشد ولى بِدان راضى باشد، مانند كسى است كه خود در آن حضور (و مشاركت) داشته است[1]. “
این فرمایش امام جواد (علیهالسلام) ناظر به يكی از سنتهای خدا است که در قرآن کریم و روایات معصومین (علیهمالسلام) مکرر به آن اشاره شده، و آن سنت “تعمیم” است. سنت تعمیم بدین معنا است که اگر آدمى خشنود از کردار گروهى باشد، در عملشان شریک خواهد بود؛ اگر کردار شر باشد، کیفر و مجازات خواهد شد و اگر عمل خیر باشد، به او ثواب و پاداش مىدهند.
این سنت عام و فراگیر است و دنیا و آخرت و خیر و شر را در بر میگیرد، و به صورتهای مختلفی در آیات و روایات به آن اشاره شده است؛ گاه مسئولیت و مجازات عمل عدهای به دیگران تعمیم داده میشود؛ گاه پاداش را برای انجامدهندگان کار خیر و راضیشوندگان به آن فراگیر میکند؛ گاه عمل افرادی را به دیگرانی که در ظاهر آن کار را انجام ندادهاند نسبت میدهد؛ و بعضا افرادی که در در جایی حضور نداشتهاند را مانند حاضران و شاهدان میداند.
در قرآن کریم، خداوند قتل پیامبران را به یهودیان زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت میدهد و آنان را سزاوار عقوبت با عذاب سوزان می داند[2]، حال آنکه با نظر سطحى و گذرا به تاریخ و جامعه مىفهمیم یهودیان معاصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقشى در این کار نداشتند. مسئله اینجاست که آن یهودیان از کرده پدران و کشتن پیامبران راضى بودند، و لذا خداى متعال آنان را در برابر جرم پدران مسئول دانست و بدین سبب وعید کیفرشان داد. یا اینکه کشتن ناقه ثمود توسط یک نفر انجام شد، اما قرآن کریم آن را به کل قوم نسبت میدهد[3]. “
به عنوان نمونهای دیگر، هنگامی که امیرالمومنین (علیه السلام) در جنگ جمل به پیروزی رسید، یکی از یارانش عرض کرد:” دوست داشتم برادرم شاهد و حاضر بود و میدید چگونه خدا شما را بر دشمنان پیروز کرد.” حضرت فرمود: “برادرت دوست داشت با ما باشد؟” آن مرد گفت: “آری!” حضرت فرمود: “در این صورت، شاهد و حاضر بود. در این جنگ مردمانی شاهد و حاضرند که در صلب مردان و زهدان زنان قرار دارند (هنوز به دنیا نیامدهاند)[4] پس رضایت به یک عمل، شخص غایبى را که ممکن است قرنها از یک واقعه دور باشد، مانند شخص حاضر و شریک در عمل میگرداند.
خشنودى یا ناخشنودى به خاطر حُب و بُغض است و این دوستی و دشمنی است که انسان را با محبوبش قرین میکند و یا از کسانی که دوست ندارد جدا میسازد. لذا اگر آدمى راضى و خشنود از کردار گروهى باشد، جزئی از آنان به حساب آمده و در عملشان شریک است؛ چه خیر باشد و چه شر. البته آنچه از تأثیر رضایتمندى گفته شد، در صورتى است که این آرزو حقیقی باشد؛ رضایت یا نارضایتى جز با عمل و عزم، درست نخواهد بود و خشنودی یا ناخشنودی بدون اراده واقعی ارزشی ندارد. کسی در ثواب بخشش خیرین شریک خواهد بود که اگر واقعا ثروتی به او میرسید، آن را در با رغبت در راه خدا انفاق میکرد، نه آنکه با بهانهتراشی از آن سر باز میزد.
پس آدمی با نیت صحیح و عزم و اراده جدی، میتواند در کار خیر دیگران سهیم باشد، حتی اگر شرایط وی (زمانی، مکانی، مالی…) اجازه انجام آن کار خیر را ندهد. و البته نیت انسان میتواند او را شریک در عواقب شوم اعمال بد دیگران نماید.
(برگرفته از كتاب «سنت تعمیم در قرآن»، اثر «حجۀ الاسلام محمد مهدی آصفی») (با برخی تغییرات و اضافات)
پاورقی ها:
[1] (تحف العقول، صفحه 456)
[2] (سوره آل عمران، آیه 181)
[3] (سوره شمس، آیه 14)
[4] نهج البلاغه، خطبه 12