«سوره هدایت»

باسمه تعالی

بدون شک یکی از مهمترین ویژگی‌های امام، جایگاه رفیع علم و حکمت اوست. امام باید داناترین مردم زمان خود باشد؛ چرا که بر طبق دلایل عقلی، صحیح نیست که مردم به گرد شخصی حلقه زنند و او را به رهبری خود برگزینند؛ در حالی که فردی داناتر و برتر از او در مجموع امور دین و دنیا وجود داشته باشد.

اگر چه برجستگی علمی، خصوصیت بسیار بدیهی تمامی انبیاء و اوصیاء آنان است، اما در زندگی پیامبر اسلام و اهل بیت ایشان (علیهم السلام) دارای بروز و ظهور بیشتری است.

هیچ یک از اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) را سراغ نداریم که روزی در پاسخ مساله‌ای درنگ کرده باشند یا شخصی با برهانی استوارتر، استدلال ایشان را سست نموده باشد. لذا آنان از تمامی افراد به طور معجزه گونه‌ای پیشی گرفته اند.

این ویژگی در امام هادی (علیه السلام) جلوه بارزتری دارد؛ چرا که ایشان پیش از آن که به سن بلوغ برسند، به مقام امامت دست یافتند و گوی سبقت از تمام علماء و متکلمین عصر خود ربودند و آنان همواره به فضل و برتری ایشان شهادت می‌دادند.

از امام هادی (علیه السلام) مناظرات و احتجاجات گوناگونی در مسائل مختلف نقل شده است و به گواه تاریخ، هیچ مناظره کننده‌ای در مقابل ایشان قرار نگرفت مگر این که به فضل و برتری علمی و معرفتی ایشان اذعان نمود.

به عنوان نمونه، نقل کرده اند که:

“قیصر روم به یکی از خلفای بنی‌ عباس نامه‌ای ارسال کرد و در آن نوشت:

ما در انجیل دیده‌ایم که هر که سوره‌ای را بخواند که خالی از هفت حرف باشد، خداوند جسدش را به آتش جهنم حرام می‌کند[1]و آن هفت حرف، عبارتند از حروف: «ث، ج، ز، ش، ظ، ف»

ما هر چه در تورات و زبور و انجیل جستجو کردیم، آن سوره را که هیچ یک از این حروف در او نباشد، نیافتیم. آیا شما در کتاب خود چنین سوره‌ای را دیده‌اید؟!

خلیفه عباسی همه علماء را جمع کرد و از آنان سوال نمود. در آن مجلس هیچ یک جز امام هادی (علیه السلام) نتوانستند پاسخ سوال را بدهند.

حضرت در جواب فرمود: آن سوره، سوره حمد است که هیچ یک از این حروف در او نیست.”

جواب امام هادی (علیه السلام) را به سوی قیصر روم روانه کردند. چون جواب به او رسید، بسیار مسرور شد و همانجا اسلام آورد و با اسلام از دنیا رفت[2].

گفته شده که حکمت عدم وجود این هفت حرف، این است که:

“ثا ، ابتدای کلمه “ثبور” (به معنای هلاکت)،

جیم، ابتدای کلمه “جحیم” (به معنای جهنم)،

خاء، ابتدای کلمه “خبیث” (به معنای بداندیشی و خباثت)،

زا، ابتدای کلمه “زقوم” (به معنای درختی تلخ و آتشین در جهنم)،

شین، ابتدای کلمه “شقاوت” (به معنای بدبختی و عاقبت به شری)،

ظا، ابتدای کلمه “ظلمت” (به معنای تاریکی و ظلمت) و

فا، اشاره به کلمه “فرقت” یا “آفت” (اشاره به معنای جدایی و یا دوری) است[3].”

 (برگرفته از کتاب: “سیره و تاریخ امام هادی (علیه السلام)”، تألیف: “دکتر علی موسی الکعبی”)


پاورقی ها:

[1] بدون شک قرائت یک سوره با تمام فضایلش به تنهایی موجب داخل شدن فردی در بهشت نخواهد شد، بلکه لازمه رسیدن به رحمت و رضوان الهی، التزام به مجموعه شرایط و شروطی است. به عنوان نمونه، یکی از این شروط قبول “ولایت” است. لذا در احادیث متواتر دیگری داریم که حتی شرط قبول توحید نیز پذیرش ولایت است؛ تا چه رسد به تاثیر آیات قرآن کریم

[2] شرح شافیة أبی فراس، صفحه 563

[3] شرح شافیة أبی فراس، صفحه 563، البته درباره انتساب بیان این حکمت به امام هادی (علیه السلام) اختلاف نظر وجود دارد