باسمه تعالی
زندگى تنها نفس كشيدن و زندهبودن نيست و در محدودۀ “دنيا” هم خلاصه نمىشود. به راستی، حيات ابدى، سعادت، عزت و شخصيت حقيقی به چيست؟ مرز ميان “حيات انسانى” و “حيات حيوانى” چيست؟ پاسخ امثال اينگونه پرسشها را در نهضت امام حسين (عليه السلام) میتوان يافت.
عُمر اصلى انسان، با عملهاى شايستهاى سنجيده مىشود كه انجام داده، نه با سالهايى كه سپرى كرده است؛ عمر عملى، نه عمر زمانى. آنچه از سرمايۀ اين دنيا براى آبادى آخرت صرف شود، همان ميزان عمر حقيقى انسان است.
شناخت دنيا، به بينش عملى انسان نيز در زندگى مىافزايد. آنكه براى دنياى ناپايدار مىكوشد، بازنده است؛ آنكه براى آخرت پايدار تلاش مىكند، برنده است. حسين بن على (عليهما السلام)، دنيا را همچون تهماندۀ ظرفى كه ديگران از آن نوشيدهاند، يا باقىماندۀ چراگاهى كه پيشينيان از آن چريدهاند، مىداند كه خيرى در آن نيست و در معرض زوال و دگرگونى است. اين سخن را هنگام عزيمت به كربلا مىفرمايد:
“به راستی، دنيا تغيير چهره داده و ناشناخته گشته و نيكی آن در حال نابودی است و از آن جز رطوبتی كه در ته ظرفی مانده و جز زندگی وبالآور، همچون چراگاهی كه جز گياه بيماریزا و بیمصرف چيزی در آن نمیرويد، باقی نمانده است[1].
حسين بن علی (عليهما السلام) با اين ديدگاه، شوق آخرت پيدا مىكند و زندگى دنيا را زير سلطۀ جباران و ستمگران، مايۀ دلتنگى و شومى شمرده، آن را هلاکت میداند[2]؛ همان زندگى تلخ و ناگوار و پستی كه دنياپرستان، آن را شيرين مىيابند و براى ادامهاش تن به هر خفّت و خوارى مىدهند. اما زندگى در نظر اولياء خدا كه در عاشورا هم جلوۀ اعظم آن رخ نمود، جد و جهد و جهاد در راه عقيده و مرگ در راه عزت و شرف و در صورت لزوم شهادت در راه خدا است. اينان به لحاظ درك والاترى ازحيات، زندگى ذليلانه را مايۀ شكنجه و عذاب و غير قابل تحمّل مىدانند.
آری! زندگی واقعی و يافتن حياتى هميشگی، در سايۀ عبوديت و خاکساری خدا معنا مىيابد كه میتواند تا مرز شهادت در راه خدا پيش رود.
(برگرفته از پيام عاشورا، اثر حجه الاسلام جواد محدثی (با برخی تغییرات و اضافات))
برچسب خورده:حیات ابدی_دنیا_زوال_عمر حقیقی_معاد
پاورقیها:
[1] تحفالعقول، صفحهی ۲۴۵
[2] همان