یکی از مهمترین آثار اعتقاد به توحید پروردگار، توکل به او در تمام امور است. هر کس به خدا اعتماد کند، خداوند او را شاد میکند … اعتماد بهخدا دژ محکمى است که پناه به آن نمىبرد مگر مؤمن امین. توکل بر خدا نجات از هر بدی و زشتی و سپری است در برابر هر دشمنی[1] پس طبیعی است که باید به این سرچشمه جاودانه قدرت چشم داشت و همواره باید بر او تکیه کرد. قرآن کریم هم ما را به این مهم دعوت میکند و میفرماید:
“… هرکس بر خدا تکیه و اعتماد کند، او برایش کافیست[2] “…
حال که توکل این قدر مهم تلقی شده، به راستی معنای صحیح توکل که مورد توصیه اهل بیت (علیهم السلام) است، چیست؟ چگونه میتوان توکل را با تلاش و کوشش انسانها کنار هم قرار داد؟
اگر نگاهی به امور دنیوی داشته باشیم، میتوان آنها را به دو دسته تقسیم نمود: دسته اول اموری که از قدرت انسان به کلی خارج هستند. به این معنا که وسیله و سببی به ظاهر برای انجام یا عدم انجام آن امور برای انسان وجود نداشته و انسان نقشی در رقم خوردن آنها ندارد؛ مانند زمانی که انسان مبتلا به یک بیماری لاعلاج میشود. در این شرایط رسیدن یا نرسیدن به سلامتی در حالت متعارف از توان آدمی خارج است. لذا طبیعی است که در چنین شرایطی تنها راه انسان، توکل به خداوند و دعا به درگاه اوست.
دسته دوم اموری هستند که برای آنها اسباب قطعی یا احتمالی وجود دارد که انسان به آنها دسترسی دارد و برای رسیدن به آنها، راه سعی و کوشش پیش روی ماست. مانند تلاش برای بدست آوردن رزق و روزی. اما این سعی و تلاش نیز مشروط به اینکه اعتماد انسان به خداوند باشد نه فقط وسیله ها، مخالف توکل نیست. پس معنای توکل ترک تلاش و کنار گذاشتن تدبیر عقلی و فکری نیست؛ چرا که خداوند انسان را به آنها امر نموده است و “خداوند اشیا را جز با ابزارهای عادی جاری نمیسازد[3].
در واقع اتکای انسان در نهایت باید تنها به خداوند سبحان باشد؛ نه به وسیله ها. اگرچه بهره بردن از وسایل، خود دستور و روش توصیه شده خداوند است. انسان باید بداند که منشأ اثر هر وسیلهای خداوند است و در دل خویش این احتمال را بدهد که خداوند میتواند مطلوب انسان را به نحوی که گمان نمیبرد، برساند. خداوند از انسانها خواسته تنها به تلاشهای خود اطمینان نکرده بلکه به فضل و رحمت او اتکا کنند. اما انسان ناآگاه وقتی دسترسی به سببها را مهیا میبیند، از یاد خدا غافل میشود و چنین میپندارد که همه چیز در دست خود اوست و بر عکس زمانی که اسباب و علل ظاهری در دسترسش نیست، ناامید و درمانده میشود. لذا اگرچه ما وظیفه داریم که از ابزارهای عادی و طبیعی به نحو کامل استفاده نماییم، اما چه بسیار مواردی که همه اسباب برای رسیدن به مقصود مهیا بوده در حالی که نتیجه مورد نظر حاصل نشده و چه بسیار مواردی که مقصود بدون دستیابی به اسباب حاصل شده است، امام حسن مجتبی (علیه السلام) این معنا را به زیبایی در جملهای بیان میفرمایند:
“در مسیر تلاش برای رسیدن به مطلوب خود را پیروز مپندار، و در عین حال مانند فرد تسلیم شده دلبسته و (تنها) متکی به تقدیر نباش (بلکه تلاش کن)[4].”
مطابق کلام سبط اکبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، در حین تلاش و کوشش برای دستیابی به یک هدف آدمی نباید خود را پیروز قطعی بپندارد؛ چرا که همین تلاش او سببی از اسباب خداوند است و اثر بخشی این تلاش، به دست خداست و دست پروردگار در تمامی مراحل همیشه باز است که این تلاش و کوشش را به ثمر بنشاند یا ننشاند. از طرف دیگر آدمی نباید مانند کسی رفتار کند که تلاش و کوشش را کنار گذاشته دست روی دست نهاده و منتظر است که دست تقدیر، آینده زندگی را برای او رقم بزند، بلکه مطابق تعلیم قرآن کریم، جمله ” و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن [5]“.
این است معنای صحیح توکل و چنین مرتبهای از توکل حاصل نمیشود مگر به نور ایمان و یقین به خداوند. هرچه ایمان و درجه اعتقاد شخص به توحید کامل تر شود، وابستگی تاثیر ابزارها را به خواست خداوند بیشتر میبیند و در نتیجه بیم و امیدش صرفا به خود خداوند خواهد بود؛ چون میداند که تمام اسباب و علل، خود نیز در اختیار خداوند هستند. راستی رویکرد من و تو در پرداختن به امور و دستیابی به اهدافمان چگونه است؟
« برگرفته از کتاب “جامع السعادات” تألیف: ملا مهدی نراقی(ره)، (با تلخیص و اضافات) »
برچسب خورده:اعتماد بهخدا_امام حسن مجتبی_توحید پروردگار_توکل_دعاراز توکل_سخنان امام حسن مجتبی ع_فضل و رحمت_کلام سبط اکبر پیامبر اکرم
پاورقیها:
[1] (کشف الغمه، جلد2، صفحه 346)
[2] (سوره طلاق، آیه 3)
[3] (اصول کافی، جلد 1، صفحه 183)
[4] (تحف العقول صفحه 233)
[5] سوره آل عمران، آیه 159