باسمه تعالی
بیماری جهل از زیانبخشترین بیماریها است؛ مخصوصا اگر توأم با غرور باشد و فرد مبتلا اصلاً خود را جاهل نداند. اما اگر فرد جاهل به ظاهر دیندار هم باشد، در این صورت، در پوشش دینداری هم به بدبینی مردم نسبت به دین خدا دامن میزند هم خود را به هلاکت میافکند.
در این رابطه امام صادق (علیه السلام) خاطرهای شنیدنی از برخورد خود با یک فرد جاهل نقل کرده و میفرماید:
“میشنیدم که مردم کسی را به عقل و درایت میستایند و بزرگش میشمارند. دوست داشتم او را از نزدیک ببینم. به سراغش رفتم. دیدم جمعی دورش حلقه زدهاند. صبر کردم تا از مردم جدا شد و به راه افتاد. دنبالش رفتم. سر راهش به دکان نانوایی رسید. ایستاد. دیدم از غفلت نانوا استفاده کرد و دو قرص نان برداشت و زیر لباسش پنهان کرد. تعجب کردم که مؤمن کجا و دزدی کجا؟ با خود گفتم شاید با نانوا حساب و دادوستدی دارد. از آنجا گذشت و به مغازۀ میوهفروشی رسید و ایستاد. آنجا هم مرد میوهفروش را غافلگیر کرد و دو انار از سبد میوۀ او برداشت و زیر لباسش پنهان کرد. تعجب من بیشتر شد. باز گفتم شاید با میوه فروش هم حسابی دارد، اما چرا غافلگیرانه عمل می کند؟!
از آنجا گذشت. به فقیر بیماری رسید و آن دو قرص نان و دو انار را به او بخشید. من دیگر تأمل نکرده، جلو رفتم و از راز کارش جویا شدم. نگاهی به من کرد و گفت: “تو شاید جعفربنمحمد باشی؟”
گفتم: “بله! من جعفربنمحمد هستم.”
گفت: “تو وقتی از دین جدت بیخبر باشی، تنها انتساب به او چه سودی برای تو خواهد داشت؟”
گفتم: “چگونه من از دین جدم بیخبرم؟”
گفت: “مگر این قرآن، کتاب خدا، نیست که میفرماید: “هر کس حسنه و کار نیکی انجام دهد ده برابر پاداش خواهد داشت و هر کس گناهی مرتکب شود بیش از یک مجازات نخواهد داشت.“[1]
من دو نان و دو انار دزدیدم؛ مجموعاً چهار گناه مرتکب شدم و چون همۀ آن چهار را صدقه دادهام (به حساب یک حسنه به ده ثواب) پس چهل ثواب به دست آوردهام. وقتی چهار گناه از چهل ثواب کم کنی، سیوشش ثواب برایم باقی ماندهاست. اینک دیدی که تو از دین جدت بیخبری؟!”
گفتم: “مادرت در عزایت بگرید. تو از کتاب خدا بیخبری که میفرماید: “خداوند اعمال نیک را منحصرا از صاحبان تقوا می پذیرد…“ [2]صدقه و انفاق مال از پرهیزکاران مقبول است، نه از دزدان و خیانتکاران! تو که دو نان و دو انار دزدیدی، چهار گناه مرتکب شدی و چون آنها را که مال مردم بود، بدون رضایت صاحبانش به دیگری دادی، چهار گناه دیگر به گناهان چهارگانه خویش افزودی. حال آیا من جاهل به دین جدم هستم یا تو؟!” نگاهی به چهره من کرد و راه خود را در پیش گرفت و رفت.”[3]
مرد مورد اشاره در داستان امام صادق (علیه السلام) به ظاهر از نظر مردم، فردی موجه و دیندار بود. اما دینداری او جاهلانه و غیر عقلانی بود. امام با روشنگری و اعلام خطای فرد، جهل او نسبت به دین خدا را به او گوشزد کردند.
(برگرفته از کتاب “عطر گل محمدی، جلد 4″، اثر “آیت الله ضیاءآبادی” (با اضافات))
پاورقیها:
[1] سوره انعام، آیه 160
[2] سوره مائده، آیه 27
[3] تنبيه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، جلد 2 ، صفحه 96