حلقه‏ ی وصل جامعه ‏ی شیعی

  1. خانه
  2. »
  3. امام حسن بن علی العسکری (علیه السلام)
  4. »
  5. حلقه‏ ی وصل جامعه ‏ی شیعی

باسمه تعالی

گروه بر حقی را در نظر بگیرید که علی‏رغم حقانیت‏شان از سوی حکومت و سایر گروه‏های مختلف اجتماعی و عقیدتی تحت فشار هستند. حکومت گاه آشکار و گاه پنهان به قتل و غارت آنان دست می‏یازد و تقریباً هیچ ده ه‏‏ای پیدا نمی‏شود که حکومت با آنان بر سر مهر بوده باشد. اعضای اجتماع نیز علی‏رغم اینکه گاه با نگاه محبت به آنان نگریسته‏اند اما غالباً به دلیل تعالیم غلطی که از سوی حکومت و قلم به مزدان خودفروخته دریافت کرده‏ اند، نامهربانی با ایشان را در دل پرورده‏اند و این وضع در جغرافیای گسترده‏ ی کشور، خصوصاً هر چه از مرکز حضور امام این اقلیت دور می‏شوید، شدت می‏یابد.

در این میان امام از سویی باید به ترویج مذهب و کتب بر حق بپردازد، چنانکه هم وظیفه‏ ی الهی و امانت پیامبر است و هم جامعه در باطن خویش تشنه‏ ی معارف و تعلیمات آن است. از سوی دیگر باید از جان و مال و مهم‏تر از این دو، از اعتقادات پیروان فعلی، پاسداری کند و این در حالی است که خود و یاران کلیدی و موثرش به شدت زیر فشار هستند و حکومت با حبس آنان در خانه و زیر نظر گرفتنشان، از اذیت و آزار فرو نمی‏گذارد. خلیفه آنان را به چشم جدی‏ترین رقیب سیاسی می‏نگرد. اگر مقدور شد، می‏کشت و اگر کشتن میسر نبود به زندان می‏ افکند. عالمان دیگر فِرق نیز آنان را رقبای عقیدتی و علمی خود می‏دانند و حداقل مطلب آن است که پیروانشان را به محبت ایشان نمی‏خوانند.

 در طول زمان و با کوشش مدبرانه‏ ی ائمه‏ ی معصومین و شاگردان ایشان، تشیع از محدوه‏ ی محدود شهر کوفه به بیرون پا نهاد و به نقاط مختلف کشور پهناور اسلامی گسترش یافت. پس از تشریف ‏فرمایی حضرت رضا (علیه‏السلام) به خراسان، به دلایل مختلف سادات علوی به نقاط مختلف کشور پهناور اسلامی مهاجرت کردند و این مهاجرت به هنگام شدت یافتن اختناق و فشار به علویان و شیعیان رو به گسترش نهاد. بسیاری از شیعیان[1]به سرزمین‏های شرقی رفتند و در شهرهایی با فاصله از هم سکنی گزیدند. و این جهشی در مهاجرت شیعیان و توسعه‏ی جامعه‏ ی شیعی بود.

گستردگی و پراکندگی مراکز تجمع شیعیان[2]سبب بروز مشکل و مساله ‏ای شد. رفته رفته ضرورت وجود یک سازمان ارتباطی منظم احساس شد تا از سویی پیوند شیعیان با حوزه ‏ی امامت را ممکن کند و از سوی دیگر  ارتباط آنان با یکدیگر را برقرار سازد. این نیاز از زمان امام نهم احساس شد و متعاقب آن، شبکه ‏ی وکالت ایجاد گردید. این سیستم با تعیین «وکلا» از طرف امامان شکل ‏گرفت و با ارتباطی که بین امام و وکلای ایشان وجود داشت، سعی ‏شد تا راهنمایی‏ های لازم در زمینه‏ های دینی و سیاسی ارائه شود. این سیستم که به صورت شبکه‏ ای و سلسله مراتبی بود، مناطق جغرافیایی مختلفی را در برمی‏گرفت و چنان بود که از میان هر چند وکیل، یکی به عنوان مسئول بالاتر  تعیین ‏شده بود و این سلسله مراتب تا شخص امام معصوم ادامه می‏یافت.

در زمان امام عسکری (علیه‏السلام) نیز علی‏رغم مراقبت فوق‏العاده شدیدی که از جانب حکومت عباسی اعمال می‏شد، سیاست ارتباط از طریق سیستم وکالت تعقیب شد. آن حضرت افرادی را که سابقه‏ی علمی درخشانی داشتند و از ارتباط استواری با امامان قبلی و یا خود حضرت برخوردار بودند و نیز می‏توانستند از نظر علمی پشتوانه‏ای برای شیعیان به شمار آیند، به عنوان وکیل خود در مناطق مختلف انتخاب می‏کردند.

از مطالعه‏ ی توقیعات و نامه‏های امام در این باره این چنین بدست می‏آید که این مکتوبات در هدایت شیعیان نسبت به شیوه‏ی انجام وظایف شرعی، تاثیر بسزایی داشته است. علاوه بر این در این نامه ‏ها امام نسبت به معرفی وکلا و اظهار اعتماد کامل به آن‏ها، بگونه‏ ای که موجبات استحکام موقعیت وکلا در جامعه‏ی شیعیان گردد، اقدام نموده‏اند و همچنین سلسله‏ مراتب میان وکلای مناطق را نیز  تببین و ابلاغ فرموده ‏اند. گاهی نیز که شبهاتی درباره‏ی وکالت برخی از وکلا پیش می ‏آمد، امام با ارسال نامه‏ای دیگر به رفع شبهات می‏پرداختند.

از نکات تأمل برانگیز و آموزنده‏ ی این سیستم بحث وکلای خیانت‏کار و خوداصلاحی سیستم در قبال این اشکال است. موارد نادری اتفاق می‏افتاد که وکیلی از وکلا، در مقابل اموالی که شیعیان به آنان می‏سپردند تا به امام برسانند، دچار وسوسه می‏شد و دست به خیانت می‏زد[3]. در چنین مواردی نامه‏ای از جانب امام صادر می‏شد و فردی که در گذشته به دلیل اطاعت امر خدا و … به وکالت منصوب شده بود و رابط مردم و امام شده بود، حال به دلیل اینکه از مسیر بندگی جدا افتاده بود، مورد مأخذه و توبیخ امام قرار گرفته، طرد می‏شد. چنین توقیعاتی به سرعت در میان شیعیان منشر می‏شد و فرد خائن بلافاصله از جمع شیعیان رانده می‏شد و بدین ترتیب امام که خود وکالت سپرده بود و عموم را به اطاعت خوانده بود، امر نمایندگی را باز پس می‏گرفت و با این کار عموم شیعیان را از گزند انحراف و کجی فرد خائن مصون می‏کرد.

از دیگر کارکردهای سیستم وکالت می‏توان به دفع و کنترل نفوذ ‏‏گروه‏هایی که به ائمه‏ ی دوازده‏گانه قائل نبودند، غلات[4] و سایر افکار انحرافی در شیعیان، به ویژه آن دسته از شیعیانی که در بلاد دور از زیستگاه امام زندگی می‏کردند، اشاره کرد که این خود در حفظ اصالت فرهنگی شیعه و جلوگیری از آلودگی دیدگاه‏های آنان به انحراف، نقش بسزایی داشت و در ادامه ‏ی سیری که از زمان امامان پیشین  آغاز شده بود، زیرساخت‏های لازم برای پذیرش دوران غیبت را فرآهم می‏آورد.

ایجاد و حفظ چنین پیوندهایی بود که سبب احیای شیعیان در عرصه‏ ی حیات فرهنگی و اجتماعی شد و از پیدایش ضعف در تشکیلات ایشان و هضم در جامعه ‏ی تسنن جلوگیری کرد. افزون بر این، بکارگیری این سیستم ارتباطی دقیق، گسترش آموزه ‏های شیعی در قالب حدیث و کلام را به جوامع کوچک و پراکنده‏ ی شیعی نظیر کَشّ و سمرقند به دنبال داشت. دانستنی است که در این دوران ارتباط به وسیله‏ ی نامه بسیار گسترده بوده و در زمره‏ی انواع پیشرفته‏ ی آن به شمار می‏آمده است.

(برگرفته از کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم‏السلام)- تالیف رسول جعفریان- با اندکی تصرف)


پاورقی‏ ها:

[1] تفسیرالامام العسکری-علیه‏السلام- ص316

[2] از  پایگاه‏ های شیعیان در زمان حضرت عسکری می‏توان به کوفه، بغدادنیشابور، قم، آبه، مدائن، خراسان، یمن، ری، آذربایجان، سامراء، جرجان و بصره اشاره کرد

[3] این وجوهات نقش مهمی در حفظ و حراست شیعیان داشت و عمدتاً در راه تقویت شیعیان نیازمند و کسانی که مورد ظلم و ستم حکام قرار گرفته بودند، هزینه می‏شد

[4] افرادی که به انگیزه‏ های مختلف از قدرت ‏طلبی گرفته تا ثروت‏ اندوزی، درباره‏ی مقام امام غلوّ می‏کردند و به ایشان مقام الوهیت نسبت می‏دادند و گاهاً خود را فرستاده‏ی امام در نزد مردم نیز معرفی می‏کردند. شدت‏عمل ائمه در زمینه‏ی طرد و لعن این گروه انحرافی مثال زدنی است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *