« تفاوت در معجزات »

باسمه تعالی

امام رضا (علیه السلام) می‌فرمایند: “دوست هر كس عقل او، و دشمنش جهل اوست[1].”

روزی ابن سِکّیت – یکی از ادبای مشهور در زمان امام رضا (علیه السلام) – از ایشان سؤال کرد:

“برای چه خداوند موسی ابن عمران (علیه السلام) را با معجزه عصا و ید بیضا و با ابزار مبارزه با سحر بر انگیخت، و عیسی (علیه السلام) را با طب و محمد (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله ‌و ‌سلم) را با معجزه بیان مبعوث فرمود؟”

امام فرمودند:

“زیرا خداوند متعال هنگامی که موسی (علیه السلام) را به پیامبری برانگیخت، در میان مردم او سحر و شعبده رواج بسیاری داشته و بر هر دانشی غلبه داشت، و موسی (علیه السلام) از جانب خداوند برای آنها چیزی آورد که مردم مانند آن را ندیده و با دانش خود نمی‌توانستند با آن مقابله کنند و با این معجزه، سحر آنها را باطل و حجت را بر آنان تمام کرد.

خداوند تبارک و تعالی زمانی عیسی (علیه السلام) را به پیامبری فرستاد که بیماریهای مختلف شیوع داشت و مردم نیازمند پزشکی و درمان بودند و او از طرف پروردگار چیزی برای آنها آورد که نزد آنان بی‌سابقه بود، زیرا مردگان را زنده و کوران مادر‌زاد و مبتلایان به بیماریهای پوستی را به فرمان خداوند بهبود می‌داد و حجت را بر آنان تمام می‌فرمود.

اما محمد (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله ‌و ‌سلم) را خداوند هنگامی به پیامبری مبعوث کرد که بر مردم زمان او سخن و سخنوری غلبه داشت، از این رو خداوند متعال با نزول قرآن و مواعظ و احکام آن، برهان آنها را باطل ساخت.”

« برگرفته از کتاب تحلیلی از زندگانی امام رضا (علیه السلام)، نوشته محمد جواد فضل الله »

این نکته قابل توجه است که معجزات انبیای گذشته مخصوص به زمان خاص خودشان بوده و امروزه چیزی از آنها در دسترس ما قرار ندارد. در این میان، تنها قرآن کریم را می‌یابیم که یک معجزه همیشگی بوده و بشر امروز نیز می‌تواند با بررسی و تدبّر در آیات آن به وجوه مختلف اعجاز آن از جمله فصاحت و بلاغت پی ببرد. لذا هر چند که در زمان نزول قرآن فنون سخنوری در میان مردم آن زمان بسیار رایج بوده است، اما از یک طرف این اعجاز در عبارات قرآن تنها مخصوص آن عصر و زمان نبوده و برای امروزیان نیز قابل فهم است و از دیگر سو اعجاز قرآن برای امروز تنها در فصاحت و بلاغت آن محدود نمی‌شود، بلکه وجوه دیگری نیز دارد از جمله اینکه قرآن در موارد متعددی به اخبار غیبی اشاره کرده که بعداً به وقوع پیوسته است و یا اینکه قرآن در موارد گوناگونی اشاره به اسرار خلقت می‌کند که سرّ آنها قرنها بعد معلوم شده است. این حاکی از آن است که قرآن از سوی کسی نازل شده که احاطه کامل بر اسرار خلقت داشته است. قرآن با این وجوه اعجازی که ذکر شد به‌وسیله پیامبری آورده شده که به گواهی تاریخ درس ‌ناخوانده بوده است و این امر به وضوح نشان می‌دهد که او قرآن را از پیش خود نیاورده و بلکه از سوی پروردگار عالمیان فرو فرستاده شده است.


پاورقی:

[1] کافی، جلد 1، صفحه 10

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *