باسمه تعالی
ارزش هر مکتب را از تربیت یافتگان آن مکتب می توان دریافت . اگر مکتبی بتواند شخصیتهای بزرگ علمی و اجتماعی تحویل جامعه دهد ، این امر نشان دهنده توانائی آن مکتب در پروش و روشن نمودن افکار جامعه می باشد .
لذا ما نیز در سالروز شهادت امام صادق ( علیه السلام ) برآنیم تا از منظری متفاوت و در حد توان از طریق بررسی تربیت یافتگان مکتب آن بزرگوار ، جنبه های گوناگون زندگانی و شخصیت امام ششم ، به خصوص دریای مواج علم آن حضرت را مورد مطالعه قرار دهیم .
در مکتب امام صادق (علیه السلام ) شاگردان بسیاری به کسب علم و فضیلت می پرداختند که برخی از مورخان عدد آنان را 4000 تن نوشته اند . اندیشمندان بزرگی از این مکتب در رشته های گوناگون علوم اسلامی اعم از فقه ، تفسیر ، تاریخ ادیان ، کلام (علم عقائد ) و سایر علوم آن عصر برخاسته اند . تخصص در مکتب امام صادق (علیه السلام ) مورد توجه بوده است . به عنوان نمونه ، حَمران بن أعـیَن در علم قرائت قرآن ، أبان بن تَغلَب در علم عربیت (زبان عربی) ، زراره در فقه ، مؤمن طاق در کلام خدا ، حمزه طیار در جبر و اختیار ، هـِشام بن سالم در توحید و هِـشام بن حَکَم در مباحث مربوط به امامت ، تبحر و تخصص کامل یافته بودند.
همانگونه که ذکر شد ، از سرآمدان شاگردان مکتب امام ششم ، هشام بن حکم است که با وجود آن که جوان بود ، بسیار مورد احترام امام صادق (علیه السلام ) قرار داشت . هشام در طول سالیان مختلف عقائد گوناگون و مذاهب مختلف را آزموده و مورد مطالعه قرار داده بود ، اما هیچکدام او را قانع ننموده بودند و سرانجام گمشده خویش را در مذهب اهل بیت رسول خدا و در مکتب امام صادق (علیه السلام ) یافت و لذا زانوی شاگردی در این محضر بر زمین گذارده و از گوشه ای از افق بیکران معارف اهل بیت بهره مند گردید تا جائی که از لحاظ منطق و استدلال روشی تازه را برگزید ، و در مناظره و بحث آزاد بی نظیر بود . دانشمندان گوناگون نیز او را استادی مسلم می دانستند و از مناظره با او بیمناک بودند . او مباحثات و مناظراتی گوناگونی در زمینه های مختلف اعتقادی با افراد گوناگون داشت که می توان به مناظره او با جاثلیق نصرانی ( بزرگ نصاری در آن عصر ) در خصوص عقائد مسیحیت ، مباحثه او با نظام در خصوص جاودانگی در آخرت ، و . . . اشاره نمود . ما به عنوان نمونه ، تنها به ذکر مناظره او با ضِـرار بن عمر در خصوص امامت بسنده می نمائیم . ( ضرار از علمای اهل سنت بود .)
هشام : ای ضرار ، آیا ملاک و میزان ثابت شدن ولایت درباره شخصی ، ظاهر اوست یا باطن او؟
ضرار : ملاک ظاهر اوست ؛ زیرا علم به باطن اشخاص ممکن نیست ؛ مگر از طریق وحی .
هشام : راست گفتی ، پس اینک بگو آیا علی بیشتر از پیامبر دفاع و حمایت کرده است یا خلیفه اول ؟ آیا علی در جبهه های جنگ علیه دشمنان خدا بیشتر شمشیر زده است یا خلیفه اول ؟
ضرار : البته علی بن ابیطالب بیشتر خدمت کرده است اما درجه یقین و معرفت ابوبکر از علی بیشتر بوده است .
هشام : یقین امری است درونی و قلبی و به اعتراف خودت امور باطنی ملاک تشخیص نیست ، و از نظر ظاهر تصدیق کردی که علی بن ابیطالب شایسته مقام ولایت است .
ضرار : بلی ، از نظر ظاهر چنین است .
هشام : آیا می دانی که پیغمبر به علی چنین فرمود : ” تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی مگر آنکه پس از من پیامبری نیست[1] “. ؟
ضرار : بله
هشام : آیا رواست که پیامبر درباره کسی این سخن را بگوید که در باطن دارای ایمان (حقیقی ) نیست ؟
ضرار : خیر
هشام : پس ثابت شد آنچه که ملاک امامت است چه از لحاظ ظاهری و چه از نظر باطنی در علی بن ابیطالب بوده است ولی هنوز برای پیشوای تو هنوز حتی از نظر ظاهرهم چیزی ثابت نشده است والحمدلله . “[2]
و هشام جرعه نوشی از مکتب امام صادق (علیه السلام ) است ، پس افق دانش معلم این علوم تا به کجاست ؟ خدا می داند و بس . . . [3]
پاورقی ها:
[1] این حدیث در کتب مختلف و مهم فرق مختلف اسلامی ذکر شده و مورد اتفاق مسلمین است که به عنوان نمونه می توان به موارد زیر از کتب تراز اول شیعه و سنی می باشند ، اشاره نمود:
منابع شیعه : شیخ مفید در إرشاد ، جلد 1 ، صفحه 8 – شیخ کلینی در کافی ، جلد 8 ، صفحه 106 و . . .
منابع اهل تسنن : صحيح البخاري ، جلد 5 ، صفحه 24 – ناشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت / صحيح مسلم جلد4 ، صفحه 1870 ، حدیث 2404 – ناشر : دارالفكر ـ بيروت ـ 1398 هـ
[2] به نقل از کتاب ” فصول ” ، تألیف سید مرتضی از علمای بزرگ شیعه در سده چهارم واز شاگردان مبرز شیخ مفید
[3] اصل این متن برگرفته از کتاب ” هشام بن الحکم مدافع حریم ولایت ” ، تألیف سید احمد صفائی می باشد که با توجه به منابع دیگر و قسمتهای گوناگون همین کتاب ، مطالبی بدان افزوده شده است .