شاید دلیل وجود لذتهای بسیار در دل شب، این است که هنگام تاریکی برای راز دل گفتن با معبود فرصت بسیار مغتنمی است. به طور طبیعی به سبب قرار گرفتن پرده تاریکی شب بین انسان و دیگر اشیا و بسته بودن چشم و گوش از دیدنی ها، نوعی جدایی از عالم ماده برای انسان پیش میآید و انسان میتواند با فراغت خاطر و آرامش دل، به راز و نیاز با خدایش بپردازد .
عبادت و راز و نیاز با خدا آن هم در دل شب به ویژه یک سوم آخر شب و سحر تا طلوع آفتاب، برای “اهل دل” شیرینی و طعم خاصی دارد. آنان که این توفیق نصیبشان گشته و قطرهای از آن اقیانوس ژرف و بی پایان به ذائقه جانشان رسیده است، سعی در ادامه این مسیر دارند و در صورت امکان دیگران را نیز به آن دعوت میکنند.
لذا اهل عبادت و راز و نیاز این ساعات را بسیار مغتنم میشمارند. نه تنها اهل دل، بلکه خداوند نیز اهمیت ویژهای برای این ساعات قائل است، آن چنانکه امام باقر(علیه السلام) فرمودند:
“هیچ قطرهای نزد خداوند، محبوبتر از قطره اشکی که در تاریکی شب از ترس خدا ریخته شود و جز خدا مورد نظر نباشد، نیست[1].
اما با وجود این همه ارزش و لذتهای توصیف ناپذیر، چرا گاهی اوقات از این لحظات مهم غافل میشویم؟ شاید داستان زیر بتواند بخشی از این سوال را پاسخگو باشد.
درباره یکی از علمای بزرگ ساکن نجف گفته اند:
در یکی از شبها که برای عبادت برخاسته بود، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرد و فرمود: “برخیز تا به حرم امیرالمومنین(علیه السلام) مشرف شویم و آن جا نماز بخوانیم.” فرزند جوان که برخاستن از بستر خواب در آن ساعت شب برایش دشوار بود، عذرخواهی کرد و گفت: “من فعلا آماده نیستم، شما منتظر من نشوید. بعد، مشرف میشوم.” آن بزرگوار فرمود: “نه، من اینجا ایستاده ام. برخیز، آماده شو که با هم برویم.” آقازاده به ناچار از جا برخاست و وضو گرفت و با پدر به راه افتاد.
کنار در صحن مطهر امیر المؤمنین(علیه السلام) که رسیدند، فقیری را دیدند نشسته و دست گدایی پیش مردم دراز کرده است. آن عالم بزرگوار ایستاد و رو به فرزندش فرمود: “این شخص در این وقت شب برای چه اینجا نشسته است؟” گفت: “برای گدایی از مردم.” فرمود: “چه مقدار منفعت ممکن است از رهگذران، به او برسد؟” پسر در جواب پدر اشاره به مبلغ بسیار کمی کرد. پدر فرمود: “خوب تامل کن، ببین، این فقیر برای مبلغ بسیار اندک و کم ارزش دنیا که آن هم قطعی نیست که به او برسد، در این وقت شب از خواب و آسایش خود دست برداشته و آمده در این گوشه نشسته و چشم امید و اعتماد به بخشش مردم دارد. آیا تو، به اندازه این شخص به وعدههای پروردگار درباره سحرخیزان و شب زنده داران اعتماد نداری؟؟؟ …”
امام محمد باقر (علیه السلام) یکی از این وعدهها را اینگونه بیان میکنند: “خداوند عزوجل از میان بندگان مؤمنش آن بندهای را دوست دارد که بسیار دعا میکند؛ پس بر شما باد دعا در هنگام سحر تا طلوع آفتاب، زیرا آن زمان، هنگامی است که درهای آسمان باز گردد و روزیها تقسیم گردد و حاجتهای بزرگ بر آورده شود [2].
اگر واقعا فقط به همین یک وعده خداوند اعتقاد داشته باشیم، سحرگاهان از بستر خود جدا نمیشویم؟
(برگرفته از کتاب “شب مردان خدا” تألیف: آیت الله سید محمد ضیاء آبادی، با تلخیص و اضافات)
پاورقیها:
[1] (اصول کافی، جلد 2، صفحه 482)
[2] (اصول کافی، جلد 2، صفحه 478)